زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هرکه عشقش در تماشا نقش بست
عینک بد بینی خود را شکست
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیدم
درد را افکنده درمان دیدهام
دیدهام در شاخه احساس ها
می تبد دل در شمیم ساسها
زندگی موسقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشی خداست
گر تو را نور و یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گمست
حال من عشق تمام مردمست
زندگی یعنی همین پروازها
صبحها لبخندها آوازها
ای خطوط چهرات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من
با تو اشعارم پراز تو میشود
مثنویهایم همه نو میشود
حرفهایم مرده را جان میدهد
واژه هام بوی باران میدهد