728 x 90

عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت ششم

برنامه ها

عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت ششم
عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت ششم

عاشورا فلسفه آزادی- گفتگو با برادر مجاهد محمد حیاتی- قسمت ششم

ورود به مکه و یک مبارزه افشاگرانه وسیع در مکه مردم به‌استقبالش شتافتند. حضرت حسین‌ (ع) تا روزی که از مکه به‌طرف عراق حرکت کرد، جمعاً ۹۳روز در مکه اقامت داشت. حسین در مکه در میان مردم زندگی می‌کرد و از درد و رنجی که رژیم معاویه و یزید بر‌ دل آنها گذارده بود، آگاهی می‌یافت. مسافران از راه رسیده او را از اوضاع گوشه‌های مختلف مملکت اسلامی مطلع می‌ساختند. مردم از وجود او خوشحال و او به‌ارشاد و راهنمایی شان مشغول بود و به‌این ترتیب یک‌ جریان افشاگرانه وسیع در مکه ایجاد شد، که طبعاً کلیه قلمرو اسلامی را تحت تأثیر قرار می‌داد. توطئه یزید و اقدام از طریق خویشاوندان امام حسین

یزید از این قاطعیت و مبارزه افشاگرانه مطلع و وحشت کرد و تلاش کرد که از طریق سران میانه بازها هم‌چون ابن عباس پسرعموی امام حسین فریبکارانه از فامیل بازی خواست که مانع حرکت امام حسین شوند.وطی نامه‌یی به ابن عباس نوشت: تو ای آن‌که پیشوای اهل‌بیت و بزرگ مردان شهر خویش هستی، حسین را ملاقات کن و او را از کوشش و پراکندگی و تشتت در میان این ملت و انگیزش خلق به‌سوی فتنه بازدار. . به او بگو اگر دست بردارد هر چه بخواهد به او خواهم داد.

ابن عباس ضمن جواب به یزید گفت: باشد من از صلاح ‌اندیشی کوتاهی نخواهم کرد، تا این پراکندگی از میان برود و آتش آشوب خاموش گردد و خونهای مردم ریخته نشود.یعنی در اندیشه این فرصت‌طلبان برپا کردن آشوب و خون‌ریزی مردم ناشی از قیام امام حسین است مانند اصلاح‌طلبان قلابی و سازشکاران که عامل و مسبب جنایات رژیم خمینی را مبارزین و انقلابیون می‌دانند. دعوت مردم کوفه از امام حسین مقدمه جنگ بی‌امان

با انتشار خبر هجرت حسین به مکه مردم کوفه که از ظلم و ستم معاویه و یزید بستوه آمده بودند در خانه سلیمان‌بن صرد خزاعی گرد آمده و گفتند معاویه ستمکار مرد و یزید به‌جای او نشست. ‌حسین‌ (ع) از بیعت او خودداری کرده و به‌مکه رفته است،

تمام کسانی که در مجلس حضور داشتند، گفتند همگی برای جهاد و کشته شدن در راه او آماده‌ایم و آنگاه نامه‌یی به‌حضرت نوشتند و خواستار ورود او به‌کوفه شدند.

امام حسین با مواجه شدن با چند هزار نامه و دعوت برای جنگ با ظلم یزید به‌کوفیان جواب نوشت و آنگاه «مسلم» را به‌نمایندگی به‌اتفاق ۳ نماینده دیگر کوفه به‌سوی کوفه فرستاد. که روز پنجم شوال وارد کوفه گردیدند. توطئه در بار یزیدنقشه‌چینان حزب اموی به‌چاره‌جویی پرداختند و در اولین قدم «نعمان»، والی کوفه، را که به‌زعم ایشان شدت عمل لازم را نشان نمی‌داد، برکنار و «عبیدالله‌بن زیاد» را به‌جای او گماشتند. ابن زیاد، در اولین سخنانش خطاب به‌مردم، به‌شیوه معمول تمام دشمنان بشریت، قدرت‌نمایی نموده و گفت تازیانه و شمشیر من خاص کسانی است که با‌ امر من مخالفت کنند و عهد مرا بشکنند هر کس فرمان مرا نبرد باید از این بی ‌فرمانی بر‌جان خود بیمناک باشد.

در کوفه با لشکری که یزید فرستاده بود جنگ سختی بین نیروهای ابن زیاد و نیروهای مسلم درگرفت که سرانجام به‌شهادت بسیاری از یاران مسلم و دستگیری مسلم انجامید.

. مسلم که به اسارت عبیدالله در آمده بود خطاب به عبیدالله گفت: ای پسر زیاد دروغ گفتی. معاویه مسلمین را پراکنده ساخت و پسرش یزید نیز کار او را دنبال گرفت. فساد و فتنه را تو شروع کردی و پدرت «زیاد» فتنه را تأسیس کرد و من اکنون آرزومندم که به‌دست بدترین مردم شربت شهادت بنوشم.

عبیدالله دستور قتل او را داد و مسلم به‌شهادت رسید خبر شهادتش به امام حسین در مسیر مکه تا کربلا رسید.

ترک حج و خروج از مکه روز هشتم ذیحجه به نشانه شروع جنگی تمام‌عیار با حکومت یزید

امام حسین در ادامه نقشه مسیرش درست در روز ۸ذیحجه مکه را ترک کرد که خود بهترین پیام بود به همه کسانی‌که از شهرهای مختلف برای زیارت به مکه آمده بودند.

امام حسین هنگام خروج از مکه طی سخنانی به آشکارترین صورت هدفش از این هجرت را بیان کرد و گفت:

«سپاس و ستایش ویژه پروردگار است. نیست قدرتی برتر از قدرت او و جز خواست خدا نیست و درود خداوند بر پیامبر.

مرگ چون گردنبندی بر‌گردن فرزند آدم است، هم‌چون گردنبند زنان جوان، چقدر به‌دیدار گذشتگان خود مشتاقم، هم‌چون اشتیاق یعقوب به‌دیدار یوسف. برای من کشتنگاهی در ‌نظر گرفته شده و من به‌آن خواهم رسید. گویا می‌بینم که گرگان گرسنه بند‌بند مرا پاره می‌کنند .

اینک کسی که در "راه"ما"جان خود را فدا کند"و در راه"ملاقات خدا" (لقاءالله) جان خود را فدا می‌کند باید با ما حرکت کند و من به‌خواست خدا، بامدادان حرکت خواهم کرد».

امام حسین نمی‌خواست در مکه به دست مزدوران یزید کشته شود او می‌خواست مسیر عاشورا گونه‌ای که الگوی تاریخ باشد را محقق سازد.

پس از طی مسافتی از راه، بین مکه و کوفه، در منزل «تنعیم» کاروانی که اشیای نفیسی را از جانب حاکم یمن برای یزید حمل می‌نمود، پدیدار شد. امام‌ (ع) کاروان و «مال» آن‌را توقیف و شتربانان را مخیر نمود که یا به‌جانب عراق بیایند یا کرایه‌های خود را گرفته برگردند و آنگاه مال را به‌نفع مسلمین ضبط کرد.

این عمل تهاجمی، به‌نشانه جنگ کامل با حکومتی بود که امام‌ (ع) مخالفت با آن را به‌هر گونه که ممکن بود، ضروری می‌شمرد.

آغاز تصفیه

گرچه امام حسین قبل از خروج از مکه با صراحت مسیری را که نیازمند فدای حداکثر است به همراهانش گفته بود اما در در مسیر مکه تا کربلا مستمر تلاش می‌کرد تا صفوف نیروهایش را تصفیه کند تا فقط کسانی با او بیایند که آگاهانه و آزادانه شهادت را پذیرا شده باشند.

در طول مسیر در ایستگاه «ثعلبیه» امام از شهادت «مسلم» و «هانی» آگاه شد و همراهان را از شهادت مسلم و هانی و اوضاع کوفه با خبر ساخت و گفت: «دست از یاری ما برداشتند». اکنون عهد خویش را از گردن شما برمی‌دارم تا هر که می‌خواهد بی‌ مانعی برود و برخی دست از همراهی امام‌ (ع) برداشتند

در ایستگاه «ذی‌حسم» امام‌ (ع) سخنان کوتاهی ایراد نمود و صریح‌تر از آنچه که تاکنون گفته، انگیزه قیام خود را بیان کرد و آمادگی خود را برای شهادت اعلام داشت:

کار ما بدین‌جا کشیده است که می‌بینید. قیافه دنیا دگرگون شده و بی‌مهری آغاز کرده و نیکی آن رو ‌به ‌زوال است و نیرنگهایش امتداد دارد. با شتاب می‌گذرد و جز اندکی از آن باقی نمانده است، مانند ته‌مانده‌یی در ظرف خوراک و نوشیدنی. دنیای امروز مانند چرآگاهی است که جز گیاه زیانبخش و بیمار ‌کننده در آن چیزی نمی‌روید. مگر نمی‌بینید که به‌حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گرد‌د (در چنین وضعی) باید که مرد با ایمان حقیقتاً آرزومند مرگ و ملاقات خدا باشد. پس همانا که من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ظالمین را جز خواری و ذلت نمی‌دانم.

سرانجام کاروان امام حسین به کربلا نزدیک می‌شود و در آنجا متوقف و جایی که عاشورای حسینی محقق می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d64873f6-1096-464f-a0b3-65e36e5ea249"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات