728 x 90

«فرصت کوتاه» حکومت و صدای بلند به‌ستوه‌آمدگان

گسترش دیوارنویسی و شعارهای مرگ بر خامنه ای در شهرهای میهن
گسترش دیوارنویسی و شعارهای مرگ بر خامنه ای در شهرهای میهن

برخلاف ادعاها و پروپاگانداهای هدایت‌شده، در زمینهٔ «گام دوم انقلاب» و ساختن «تمدن اسلامی»، همه می‌دانند که رئیسی آخرین سکانس دیکتاتوری آخوندی است. این حکومت همهٔ برگ‌هایش را بازی کرده است و دیگر برگی برای روکردن ندارد. مانور فریبندهٔ اصلاحات به‌پایان رسیده، فرصت‌های بادآوردهٔ بین‌المللی بر اثر سیاست مماشات دیگر قابل تکرار نیست. برجام به جای این‌که مائده باشد، به طناب دار تبدیل شده است. دیگر نمی‌توان کرونا را به سپری در برابر خیزش مردم تبدیل کرد. همه‌ٔ داده‌ها سرنگونی را آدرس می‌دهند.

دو سیاست موازی

خامنه‌ای با شکسته شدن چوب زیربغل کرونا، دو سیاست موازی را در مواجهه با پتانسیل انفجاری جامعه دنبال می‌کند:

۱ـ کشتار مخالفان سیاسی و تشدید اعدام به بهانه‌های مختلف از کشتن بزدلانهٔ شاهین ناصری و امیرحسین حاتمی در فشافویه گرفته تا اعدام ناگهانی عباسقلی صالحی، جوانمرد بختیاری پس از ۲۰سال زندانی بودن او با هدف افزایش اختناق و ایجاد هراس در جامعه.

۲ـ دارامب و درومب‌درمانی و به‌پا کردن گرد و خاک و هیاهو برای القای این معنا که «من هستم و هنوز سرنگون نشده‌ام»! مانند برپایی مانور نظامی در مرز آذربایجان و رزمایش‌های پوشالی در شمال غرب. حمله تروریستی به احزاب و نیروهای کردی در کردستان عراق و تهدیدهای بی‌مسما، بچه‌ترسان و پوشالی که هدف آن قبل از هر چیز روحیه دادن به مزدوران ترس‌خورده و نان‌خورهای حکومتی است.

جمله‌های این‌چنینی، عکس‌برگردانی از یک ترس نهادینه شده و عمیق است:

«دشمنان توان مواجهه با پدافند هوایی ایران را ندارند... پدافند هوایی ایران در منطقه حرف اول را می‌زند «!

«کوچک‌ترین تحرک دشمنان را سخت پاسخ خواهیم داد». !

 

تیک‌تاک سرنگونی

اعدام، سرکوب و توسل به مانورهای پوشالی یک پالس را صادر می‌کنند. خامنه‌ای سرنگونی را به چشم می‌بیند و تیک‌تاک نزدیک شدن موعد آن را می‌شنود. آنچه قدرت و شوکت می‌نماید، علامت لاپوشانی این ترس است.

نیکلای چائوشسکو، دیکتاتور مخلوع رومانی تا روزهای آخر تصور می‌کرد تا ابد بر سر قدرت خواهد بود. او خود را رهبر بزرگ می‌خواند و اختناق حکومتی و دخالت در زندگی شخصی مردم را تا آنجا گسترانده بود که برای تعیین دمای خانه‌ها در زمستان نیز حکم صادر می‌کرد. با این توهم حکومت را به همسرش سپرد و برای ملاقات با سران دیکتاتوری آخوندی به ایران سفر کرد. هنگامی که او با هاشمی رفسنجانی دست می‌داد، در شهر تیمیشورا انقلاب مردم رومانی اوج گرفت. سرکوب سکوریتاته، نیروی امنیتی رومانی نتوانست کاری از پیش ببرد. این دیکتاتور شرکت کرده در جشنهای ۲۵۰۰سالهٔ شاهنشاهی وقتی از نزد آخوندها برگشت دو روز بیشتر طول نکشید که حکومتش سرنگون شد.

این سرنوشت قبل از چائوشسکو برای صاحب جملهٔ «کوروش آسوده بخواب»! تکرار شد، اینک دامنگیر میزبانان عمامه‌دار چائوشسکو شده است.

اعتراف یک نمایندهٔ پیشین مجلس ارتجاع در این زمینه قابل توجه است.

«استقامت مردم یک حدی دارد و مردم تا یک جایی می‌توانند طاقت بیاورند و هنگامی که مشاهده کنند چیزی برای از دست دادن ندارند، منتظر نمی‌مانند ما به آنها اجازه دهیم اعتراض کنند یا خیر» (کار و کارگر. ۸مهر ۱۴۰۰).

نمونهٔ دیگری از این دست اعتراف، با تعابیری دیگر:

«این دولت به اندازه دولت روحانی فرصت حرف درمانی ندارد و کاسه صبر جامعه لبریز است» (آفتاب یزد. ۸مهر ۱۴۰۰).

 

انقلاب خبر نمی‌کند

فرصتها برای این حکومت به سر آمده‌اند. اعدام و سرکوب دیگر افاقه نمی‌کند. پهپاد و موشک و بالگرد و توپخانه اگر می‌توانست دیکتاتورها را از گرفتار شدن در خشم سوزان توده‌ها باز دارد، تاریخ به‌گونه‌یی دیگر نوشته می‌شد.

انقلاب خبر نمی‌کند اما از علائم موجود می‌شود پی به بودن آن برد. مانند یک آتشفشان که با گدازه‌افشانی‌های گاه و بیگاه حضور خود را جار می‌زند. شکوه، هیمنه، رازآمیزی و عظمت انقلاب نیز در اینجاست که همیشه در دل دیکتاتور و ریزه‌خوارانش ترس می‌پراکند و در زمان و مکانی که آن را نمی‌توانند پیش‌بینی کنند ناگهان و بی‌امان عرض‌اندام می‌کند.

چه کسی می‌تواند حضور سرخ این انقلاب را در جامعهٔ به‌ستوه آمدهٔ ایران انکار کند؟

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8b33e7a3-642e-48c8-b5a1-5c96e99b2078"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات