728 x 90

«مجاهدین کامنت‌گذار»! کابوس خلیفهٔ ارتجاع

اشرف۳
اشرف۳

کارخانهٔ پروپاگانداسازی «نظام الهی»! هر کجا که اقتدار کم می‌آورد، به رونمایی مجازی از موشک‌هایی می‌پردازد که در شهرهای موشکی برای روز مبادا ذخیره کرده است. برای باد کردن این اقتدار ناداشته، المشنگه راه می‌اندازد و مدعی می‌شود که فلان تعداد پهپاد دارد که برای هدفگیری شهرهای جهان کافی هستند. بیتوتهٔ مشتی پاسدار و بسیجی پیزوری و ترس‌خورده را ارتش مدرن می‌خواند تا با سیلی صورت خود را سرخ نگهدارد.

ماحصل این‌که آنجا که جای جولان حرف خالی و ادعای صد من یک غاز است، پهلوان‌پنبه‌های نظام چیزی کم نمی‌گذارند؛ اما عقل سلیم می‌داند که این اولدروم بالدروم‌های لو رفته در پارادایم «پارس خوابیده» می‌گنجند. یعنی کارکرد آنها برای این است که به نان‌خورهای تفنگ‌به‌دست نظام این پیام را بدهد که نظام هنوز هست و سرنگون نشده است! مبادا ته دلتان خالی شود و فکر کنید کار تمام شده و فلنگ را ببندید.

 

عربده‌کشی برای لاپوشانی ترس

بارها اثبات شده است که هر گاه این رژیم و سردار پاسدارهای آن به عر و تیز و جفتک‌پرانی روی می‌آورند، در حال لاپوشانی یک ترس عمیق و ذلت فراگیر هستند. قیا‌م‌آفرینان در قیام خوزستان و دیگر شهرهای الهام گرفته از آن، ترس‌خوردگی و وارفتگی حکومت و نیروهای زهواردررفتهٔ آن را به نمایش گذاشتند. در یک‌کلام، در این قیام از دو واقعیت پرده‌برداری شد:

۱ـ با این‌که دیکتاتوری آخوندی در هرم قدرت یک‌دست شده و یک جلاد کهنه‌کار و بدسابقه را بر سر کار آورده ولی به‌شدت ضعیف و شکننده‌تر از مختصات قیام آبان۹۸ است. این شکنندگی در شهرهای شورشی به آزمایش گذاشته شد. ثابت شد وقتی مردم ایران تمام قامت به‌پا خیزند، دستگاه سرکوب این رژیم توان مقابله با موج‌های نخستین آن را نیز ندارد و به‌سرعت مغلوب خواهد شد.

۲ـ جوانان شورشی با دست خالی نیروهای سرکوبگر رژیم را پس می‌راندند و آنها را وادار به فرار می‌کردند. علاوه بر مردم ایران، جهانیان نیز دیدند که چطور نیروی تا دندان مسلح این رژیم در برابر دست‌های خالی ولی پر جرأت به زانو درمی‌آیند. خشمی که از چشمان این جوانان شراره می‌کشید چنان مهیب بود که دستگاه سرکوب توان مقابله با آن را در خود نمی‌دید و وا می‌رفت. هر جا که قیام‌آفرینان اراده کردند، قیام ایجاد کردند یا به آن پیوستند.

 

نظام و اینترنت؛ خر بوریدان و دوراهی

با توجه به این دو گذاره، استبداد دینی، راه‌کار را در محدود کردن و اگر بتواند در بستن اینترنت دیده است؛ اما در اجرایی کردن این تصمیم نیز مانند خر بوریدان با پوزهٔ آویزان بر سر یک دوراهی ایستاده است و نمی‌تواند قدم از قدم بردارد.

پاسدار محمدرضا نقدی در اظهاراتی که به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافت، به‌طرز غیرمترقبه‌ای به هراس عمیق مجلس ارتجاع و سران نظام از به‌اجرا گذاشتن طرح موسوم به «صیانت»! اذعان کرد.

«آهای مجلس محترم! لااقل شما کاری کنید، بعد از ۱۴ماه که آقا فرمودند: ساماندهی فضای مجازی کار اولویت دار مجلس است تازه می‌خواهید برای این کار کمیسیون تشکیل دهید و با ترس و لرز... در فضای مجازی حرف می‌زنید. به این وضعیت خفت‌بار پایان دهید... یک روز ادامه این وضعیت ننگین در فضای مجازی قابل‌تحمل نیست».

نمایندگان سرسپردهٔ مجلس ارتجاع از چه چیزی می‌ترسند که ۱۴ماه حرف خامنه‌ای را به‌خاطر آن زیر پا می‌اندازند و بعد به‌قول پاسدار نقدی «به این وضعیت خفت‌بار» تن می‌دهند.

زیاد نیازی به کنکاش نیست؛ زیرا این پاسدار چند سطر بعد خود به آن اعتراف کرده است. طبق معمول باز پای مجاهدین کامنت‌گذار در میان است.

«از یک مشت مجاهد کامنت‌گذار نترسید»! (همان منبع)

این «یک مشت مجاهد کامنت‌گذار»! همانهایی هستند که خانهٔ هر ایرانی را به تنگهٔ چارزبر تبدیل کرده‌اند و باز همانها هستند که به‌گفته رژیم قیام دی۹۶ و آبان ۹۸ را سازمان دادند؛ همانها که کابوس دائمی خامنه‌ای و رژیمش هستند.

 

 

حداکثرهایی که فکرش را هم نمی‌کنید!

برای این‌که بفهمیم پاسدار نقدی از چه چیزی صحبت می‌کند و منظور او از ترس چیست، خوب است حرفهای آخوند زائریان را نیز مرور کنیم. او در مقام یک مشفق به متولیان بستن اینترنت می‌گوید:

 

«اینترنت را قطع کنید تا راهی جز ریختن در خیابان باقی نماند. مردم الآن دارند همین اینترنت ضعیف را با فیلترشکن و مصیبت و دردسر تحمل می‌کنند، شما می‌آیید همین را هم قطع می‌کنید و راهی جز ریختن در خیابان و آتش زدن سطل آشغال باقی نمی‌گذارید... کسی که اول کار با حداقل‌های طرف مقابلش کنار نیاید، مجبور می‌شود آخر سر به حداکثرهای او تن بدهد!... عقل می‌گوید که تا دیر نشده... با طرف مقابل کنار بیایید و نگذارید کار به جایی بکشد که از موضع ضعف و انفعال تسلیم حداکثرهایی بشوید که اصلاً فکرش را هم نمی‌کنید! (خبرآنلاین ۸مرداد۱۴۰۰)

گفتیم خر بوریدان بر سر یک دوراهی، گیج و گم و بلاتکلیف ایستاده است. این دوراهی کدام است؟

یک راه محدود کردن و بستن اینترنت برای جلوگیری از قیام و «کامنت‌گذاری مجاهدین»! است که خود می‌تواند مانند گران‌کردن یک‌شبهٔ بنزین به جرقهٔ قیام تبدیل شود.

راه دیگر، ادامهٔ وضع موجود یعنی پذیرش اینترنتی که آگاهی بخش است و یک امکان بسیار مؤثر و کارا در به‌حرکت درآوردن و متشکل ساختن مردم است. امکانی که نقش آن را در قیامهای سالهای اخیر و از جمله قیام اخیر خوزستان دیدیم.

در انتهای هر دو راه، سرنگونی با نگاه آتشین خود به کمین نشسته است. آیا حرفهای هراس‌آلود نمایندگان ارتجاع و پاسداران روحیه باختهٔ رژیم جز این را می‌گوید؟

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f65e782a-e710-475d-a256-09cca8be6252"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات