728 x 90

«می‌توان و باید»

می‌توان و باید
می‌توان و باید

عقل گوید: شش جهت حد است و بیرون راه نیست

عشق گوید: راه هست و رفته‌ام من بارها

(مولوی)

 

گفتاورد کوتاه، سلیس و سادهٔ «می‌توان و باید» را در موضع‌گیری‌ها، پیام‌ها، سخنرانی‌ها، شعارها و گفتگوهای اعضا و هواداران مقاومت ایران به‌کرات شنیده‌ایم. علاوه بر آن دیده‌ایم که کانون‌های شورشی، بارها آن را در نقاط مختلف میهن اسیر با بنرها، پلاکاردها و دست‌نویس‌ها به اهتزاز درآورده‌اند.

این گفتاورد را مریم رجوی برای اثبات انرژی‌ها و توانمندیهای انسان رها ابتدا با مجاهدین و سپس با دیگر طیف‌های مخاطبان خود به اشتراک گذاشت. اکنون گفتاورد او به شعار مقاومت ایران تبدیل شده است.

‌نمونه‌هایی از این گفتاورد در سخنرانی‌ها و پیام‌های مریم رجوی:

«می‌توان و باید رژیم ولایت فقیه را سرنگون کرد. می‌توان و باید ایران را آزاد کرد».

«به دست شما زنان و شورشگران. ما می‌خواهیم و می‌توانیم خامنه‌ای و حکومتش را سرنگون و ایران و ایرانی را آزاد کنیم. شما می‌توانید و باید پیروزی را بسازید.

«سال نو می‌تواند و باید به یک سال پر از قیام تبدیل شود».

«دیو ولایت فقیه را می‌توان درهم شکست. دیوار اختناق را می‌توان ویران کرد و میهن اشغال شده را می‌توان آزاد کرد.

آخوندها باید بروند. حاکمیت از آن مردم ایران است».

و...

 

قدرت شگرف انسان رها و فداکار

«می‌توان و باید»، قبل از آن‌که یک خواست، آرزو یا شعار باشد، یک تجربه، دست‌آورد مبارزاتی یا بهتر بگوییم یک نظرگاه و جهان‌بینی را نمایندگی می‌کند. نظرگاه مریم رجوی به انسان و نقش او در جهان هستی. در این نظرگاه، انسان، اراده، اختیار، مسئولیت‌پذیری و قدرت انتخاب او، نقشی تعیین‌کننده دارد. «انسان رها» از جبر غرائز و قوانین اسارت‌بار محیط، از قدرتی شگرف برای شورش‌آفرینی و تغییر برخوردار است. به اعتقاد مریم رجوی، فدا کلیدواژه و رمز شکستن هر بن‌بست است. با فداکاری می‌توان هر ناممکنی را ممکن کرد. ناممکن در این نظرگاه، یکی از ممکن‌هاست؛ با این تفاوت که برای محقق کردن آن فداکاری بیشتری باید کرد.

برای مریم رجوی «می‌توان و باید» یک آموزهٔ نظری نیست. خود آن را بارها آزموده و بهایش را در عمل پرداخته است. به آنچه می‌گوید از بن جان مؤمن است. به این اعتبار آموزه‌هایش، برای زنان و مردان مجاهد، در حکم گام‌های طی‌شده و نقشه‌مسیری است که باید برای آزادی مردم ایران آن را بپیمایند.

مریم رجوی با اتکا به این تجربه و آموزهٔ ارزشمند، تاکنون توانسته است دست‌آوردهایی را محقق کند که حتی اندیشیدن به آن نیز در دنیای تصور ناممکن به‌نظر می‌رسید؛ مانند هدایت یک جنبش انقلابی با پیشینه‌یی ۵۶ساله با پیچیدگی‌ها و مخاطرات آن، رهبری و پیشبرد دمکراسی انقلابی و برانگیختن حمایت‌های جهانی از مقاومت ایران، خارج کردن نام سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت از لیست تروریستی آمریکا و اروپا، انتقال پیروزمند کادرهای مجاهدین از عراق به آلبانی، پی‌افکنی اشرف۳ در خاک اروپا و...

«می‌توان و باید» مریم رجوی، اسم رمزی است که پیروزیها و دست‌آوردهای خیره‌کنندهٔ مقاومت ایران با آن و در پرتو آن حاصل شده است.

 

«می‌توان و باید» و ربط آن به سرنگونی

«می‌توان و باید» شعاری است که ایران امروز بیش از هر برهه از تاریخ خود به آن نیازمند است. خامنه‌ای با گزمه‌های تا دندان مسلح خود می‌خواهد این تلقی را در مردم به‌وجود بیاورد که «نمی‌توان و نباید» خلافت ارتجاعی او را سرنگون ساخت. «نمی‌توان و نباید» با دزدسالاری و جنایت نهادینه شده در قامت نظام ولایت فقیه درافتاد. باید در خود خزید، نابسامانی‌ها، فلک‌زدگی‌ها، نابرابریهای عظیم طبقاتی، شکنجهٔ روزمره در زندانها و خیابان‌ها و جهنم آخوند‌ساخته را آسمانی و ابدی تلقی کرد. به آنها ساخت و با آنها سوخت یا دست به خودکشی زد.

تئوری «می‌توان و باید» می‌گوید: سرنگونی خلافت خامنه‌ای شدنی است و اعتراضها و قیامهای مردم ایران بارها این حاکمیت را تا آستانهٔ سرنگونی پیش برده است.

«می‌توان و باید» می‌گوید: هیچ تضادی در دنیای ما انسان‌ها نیست که یک راه‌حل نداشته باشد. براندازی یکی از آنهاست. مردمی که توانستند سلطنت شاهنشاهی را به زیر بکشند، از پس سلطنت دینی هم برخواهند آمد.

«می‌توان و باید» یعنی هیچ نیرویی نیست که جلوی سرنگونی نظام ولایت فقیه را بگیرد. عنصر تعیین‌کننده نه عده و عدهٔ پاسداران و آخوندها و نه شهرهای موشکی آنها بلکه اراده‌های درهم‌تافتهٔ انسانی است که از آن قیام و انقلاب می‌زاید.

«می‌تواند و باید» یعنی هیچ راهبندی نمی‌تواند مانع انتخاب آزادانهٔ انسان و حرکت او برای تغییر وضع موجود شود. فقط کافی است اراده کند، دست خود را به جمع بدهد و دست جمع را بگیرد و انرژیهای مکنون خود را از زنجیر آزاد نماید. انسانی که بتواند بر امیال و جبرهای درونی خود برشورد، قادر خواهد بود بر کون و مکان غلبه کند و فراتر از آن برود.

«می‌توان و باید» یعنی برای محقق کردن هر تغییر باید به‌صورت مینیاتوری و ریزبافت میلیون‌ها تضاد حل کرد. خسته نشد، میدان را به دشمن واگذار نکرد و آن‌قدر بر امید سماجت ورزید تا دشمن خسته، مأیوس و ناامید شود.

«می‌توان و باید»، علامت راهنما و تابلوی همیشه روشن کانون‌های شورشی در فعالیت‌های روزمرهٔ آنها در میهن چشم‌انتظار است. آنها می‌دانند که در آنها قدرتی نهفته است که معادل افروختن یک جرقه در انبار فشردهٔ باروت است.

***

ماحصل این‌که «می‌توان و باید» برای مجاهدین، مقاومت ایران، کانون‌های شورشی و هر ایرانی دگرگونی‌طلب، آزاده و برانداز، یک تئوری راهگشا در میهنی است که مردمش بیش از هر زمان نیاز دارند انرژیهای انفجاری خود را باور کنند و این باور را به سوخت‌بار قیام و انقلاب تبدیل سازند.

ایران این‌چنین آزاد می‌شود.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/12f8bc89-cf93-472b-ae81-03ee76c5b4aa"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات