728 x 90

نگاهی به ارزشهای مجاهدین- قسمت ششم- بی‌چشم‌داشتی و بی‌نام و نشانی

داستانهای مقاومت

نگاهی به ارزشهای  مجاهدین- قسمت ششم- بی‌چشم‌داشتی و بی‌نام و نشانی
نگاهی به ارزشهای مجاهدین- قسمت ششم- بی‌چشم‌داشتی و بی‌نام و نشانی

بی‌چشم‌داشتی و بی‌نام و نشانی

بگذارید دو گزارش از دو مجاهد خلق را برایتان بخوانم.

 

 

 


گزارش اول:
«سال ۱۳۶۰، در بحبوحه اعدامهای شهریور و مهر در زندان باشگاه افسران رشت بودم و تازه حکم اعدامم به ابد تبدیل شده بود که دیدم دو نفر وارد بند شدند. یکی را که فرشید بود می‌شناختم و از بچه‌های دانش آموزی یا دانشجویی بود و با خنده و شوخی به استقبالش رفتم و بعد از خوش و بش با او، متوجه شدم که یک نفر هم سن و سال خودش نیز همراه اوست. هر دو با سری تراشیده و صورتی استخوانی و لاغر و چشمهای گود افتاده معلوم بود که اساسی در بازجویی خورده بودند. شمالیها که بهم می‌رسند شمالی صحبت می‌کنند ولی او فارسی صحبت می‌کرد و معلوم بود نمی‌خواهد لهجه و یا زبانش مشخص شود.

از فرشید قصه دستگیری‌اش را پرسیدم، گفت به‌همراه نفری که با او بود و خود را حسین معرفی می‌کرد در شهسوار دستگیر شده و خلاصه جرمشان سنگین است. فرشید را از فاز سیاسی می‌شناختم و چیز پنهانی نداشت و از او در رابطه با نفر دوم حسین پرسیدم که گفت نمی‌دانم که کیست و از کجاست و حتی اسمش را هم کامل بمن نگفته. حسین طبع شوخی داشت و از همان اول در حالی که به‌شدت کتک خورده بود ولی بذله گویی‌اش جریان داشت و خلاصه در آن چند روزی که توی بند بودند، هیچ‌کس جز اسم حسین چیزی بیشتر از او نفهمید.

در نهایت هر دویشان را عصری صدا کردند و بردند و همان شب اعدام شدند. فرشید را بعدها بچه‌های بیرون عکس و اسم و رسمش را به‌دست سازمان رساندند ولی کسی از حسین چیزی جز یک اسم نفهمید. در این سال‌ها هر وقت به وی فکر می‌کنم بغضی گلویم را می‌فشارد. او انگار مثل یک نسیم وزید و رفت و هیچ‌کس نفهمید که اسمش چی بود و اهل کجا بود. فکر می‌کردم او سمبل و الگوی خوبی است برای فدای حداکثر و بی‌نام و نشان و بیرنگ بودن است».


گزارش دوم:
در دفتر زمانه، بی‌نام و بی‌نشانه
شب تا به روز و تا شب، از خون خود چکیده
پیدا و گم در این راه ـ آنجا که روز و شب نیست ـ
رفتند و باز هستند بی‌لحظه‌ٔ خمیده...».
آیا خاوران و خاورانهای پر غرور در سراسر ایران‌زمین خود نشان این بی‌نام و نشانی نیستند؟
به‌راستی چرخه مقاومتی به وسعت بیش از نیم قرن توسط کدام دست و کار و تلاش و تکاپو و فعالیت انسان‌هایی در گردش است و به سامان می‌شود و جریان دارد؟ در وسعتی از زندانهای سراسر ایران و شهرهایش تا ۴۰سال در جغرافیایی به وسعت آسیا و اروپا و آمریکا، کدام نام‌ها و چهره‌ها توانسته‌اند این پیکره سازمان‌یافته را از هفتاد خان‌ پر ریسک و خطر توأم به عشق به آزادی و برابری عبور دهند و به مختصات و موقعیت کنونی برسانند؟


چه بسیار بی‌نام و نشانهایی که بی‌هیچ چشم‌داشتی در زندانهای خمینی تنها به‌خاطر عشق به آزادی و وفای به سوگند با آرمان‌شان، سر به «دار» و قتل‌عام شدند و چه بسا مزارشان هم ناشناخته و بی‌اسم و سنگ یادبودی باشد...


چه بسیارند زنده‌گان حاضر که بر زورق‌های این مقاومت در دریاها و اقیانوس‌های توفانی، سال‌های سال پارو زده‌اند و هیچ‌کس ندانست و نمی‌داند آنها که بودند و که هستند...

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/f77f8a3a-a371-4a43-9977-c15a9c372d50"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات