همراه با سؤالات شما
انعکاس جایگاه مقاومت و کانونهای شورش در رژیم
این روزها رسانهها و مهرههای حکومتی، درباره رویآوری جوانان، بهویژه دانشجویان به مقاومت، میگویند و مینویسند، خامنهای هم روز یکشنبه به این جماعت پیوسته و در این رابطه صحبت کرد.
از سوی دیگر این روزها شاهد هستیم که از روحانی گرفته تا رسانههای رژیم و مقامات ریز و درشتش یا علیه خامنهای صحبت میکنند یا رودروی اون میایستن و دست به افشاگریهای مهمی میزنن نمونه آخرش هم همین فلاحتپیشه بود.
ما در رابطه با وضعیت خراب رژیم در برنامههای مختلف صحبت کردیم البته بیشتر از ما خود رژیم صحبت میکنه مثل همین صحبتهای روز ۵خرداد مرتضوی رئیس کانون انجمنهای غذایی رژیم با اعتماد انلاین داشت.
اما الآن قصدمان اینه که روی علت این وضعیت کمی صحبت کنیم و اینکه چه چیزی باعث شده که چنین شرایطی پیش بیاید.
برای بررسی این موضوع همراه هستیم با برادر مجاهد رضا مرادی، هستیم:
مجری: میخواستم از صحبتهای خامنهای با دانشجویان بسیجی در یکشنبه ۲۸اردیبهشت شروع کنیم.
منظور خامنهای، از جوانان و این گروهها، کیه و چیه؟ و اصلاً چرا این موضوع را مطرح کرد؟
رضا مرادی: ما باید بدانیم که صورت مسأله بهطور واقعی چیست؟ وقتی ما بخواهیم به آن پاسخ عمیقتری بدهیم یا به آن نگاه عمیقتری داشته باشیم/ ابتدا باید ببینم در این چهار دهه نبردی که از آغاز تا به الآن در جامعه ایران استمرار داشته بین کدام جبهه بوده است؟ یعنی طرفین اصلی این جبهه درگیری چه کسانی بودهاند؟
بهطور قطع و یقین وقتی نگاه میکنیم؛ وقتی مروری برای این سالیان میکنیم؛ این دو جبهه شامل؛ مردم و مقاومت ایران از یکسو و در مقابلش هم رژیم و تمامیت رژیم قرار داشته است. این دو جبهه طی چهار دهه با هم سنگینترین و سختترین رویارویی تاریخی را داشتهاند و هنوز هم این نبرد ادامه دارد
خامنهای کسی است که از ابتدای این نبرد در جریان کامل این نبرد و جنگ بوده است. از آغاز فصل سیاسی یعنی از آغاز انقلاب ۵۷ در جریان بوده و میداند که سازمان مجاهدین خلق ایران بهرغم اینکه از ضربات اپورتونیستی عبور کرده بود و در آغاز انقلاب واقعاً کادرهای زیادی نداشتند و تشکیلات زیادی برایش نمانده بود ولی سازمان مجاهدین خلق ایران از آنچنان حقانیت و پتانسیلی برخوردار بود ک توانست این فرصت را در همان آب باریکه فضای سیاسی موجود آن موقع که فراهم شده بود پیدا کند و بهمثابه یک آلترناتیو تمام قد جلوی خمینی و رژیم قد برافراشته کند. البته قیمت و هزینهاش را سازمان مجاهدین و مقاومت ایران تمامعیار پرداخت کردند با بیش از هشتاد و نود شهید و بیش از چند هزار اسیر و زندانی و هزاران مجروح در همان شرایط
سازمان مجاهدین خلق ایران در آن شرایط بهاصطلاح دمکراتیک؛ واقعاً در کمتر از دو سال تشکیلاتشان بالغ بر ۵۰۰هزار از نیروهای جوانی بود که همین الآن خامنهای بهطور مشخص به آن اشاره میکند؛ پس سازمان مجاهدین خلق ایران آن سازمانی بوده که وقتی از خاکستر خود و از صفر در ابتدای آغاز آغاز انقلاب میکند میتواند در کمتر از دو سال به یک تشکیلات ۵۰۰هزار نفره برسد!
سازمان مجاهدین جریانی هست که در آن روزگار اگر رژیم متوقفش نمیکرد و اگر خمینی فرمان شلیک و کشتار مجاهدین را صادر نمی کرد در شرایط نیمه دمکراتیکی که در آن روزگار وجود داشت بهطور مشخص رژیم را جارو میکرد و رژیم میتوانست سرنگونی را به چشم خودش ببیند
بله! سازمان مجاهدین خلق؛ سازمانی بود که در همان زمان در اوج شرایط مخفی تیراژ توزیع مخفیانه نشریهاش ۶۰۰هزار عدد در بین مردم ایران بود؛ سازمان مجاهدین همان جریانی بود که در فاز سیاسی در یک شرایط کاملاً مخفی توانست یک تظاهرات نیم ملیون نفری را در تهران در سی خرداد راه اندازی کند و... .
بنابراین تصویری که خود خامنهای از مجاهدین و قدرت مجاهدین دارد یک تصویر کاملاً واقعی و همهجانبه است یا وقتی شما اگر دقت کرده باشید صحبت از گروههایی که مسلح شدند میکنند و این گروههای مسلح همین جوانانی هستند که در آن روزگارپیوستند، تعداد خیلی زیادی لشکر ۱۲۰۰۰۰شهید قهرمان را تشکیل دادند و سی هزار دلاور سر بدار در سال۶۷ از همین سازمان مجاهدین بپاخواست و خوب بخشی از آنها هم ارتش آزادیبخش را تشکیل دادند که در عملیات فروغ جاویدان لرزه سرنگونی را بر اندام این رژیم انداختند ... ...
مجری: منظور خامنهای به کار بردن واژه سربازگیری دشمن از جامعه جوان چه بود؟
رضا مرادی: وقتی صحبت از سربازگیری میکند خیلی واضح و روشن است که منظورش چیست/ اگر دقت کرده باشید میزش را درست میچیند اول عطف به گذشته تاریخچه مجاهدین را به نمایش میگذارد و به آنها میگوید که این مجاهدین خلق ایران از چه پتانسیلی برخوردار بوده و هستند؛ از چه تاریخچهای برخوردار بودند از چه ویژهگیهایی و خصوصیاتی برخورد دار بودند و به اعتبار این میگوید که تمام سرمایه و این پتانسیل در مجاهدین همچنان زنده و روزبهروز هم در حال گسترش است بعد میآید میگوید جامعه ما هم در آن زمان هر چه بوده بهدلیل ۴۰سال حاکمیت جهل و جنایت الآن ۴۰برابر کینهها و نفرتشان از رژیم نسبت به آن موقع بیشتر شده است.
خیلی خوب نتیجهگیری میکند و میگوید؛ اگر آنموقع جوانان هزار هزار به تشکیلات مجاهدین میپیوستند پس الآن زمینه پیوستن و سرباز گیری دقت کنید تحت عنوان سربازگیری داره میگوید الآن بیشتر امکان جذب دارند.
بنابراین با اشرافی دقیقی که در رأس حاکمیت از اقدامات کانونهای شورشی فعالیتهای کانونهای شورشی وجود دارد از دستگیری ها و از اقداماتی که نیروهای مقاومت در صحنه عمل بهصورت شبانهروزی انجام میدهند و با اشراف به جوانان شورشی از آن چیزهایی که در قیام۹۶ و بهطور مشخص در قیام آبان ماه ۹۸دیده شروع به جمع بندی میکنند و وقتی که آنالیز میکنند و جمعبندی میکنند؛ فصل مشترکش برای خامنهای این میشه که تمام این نیروها و تمام این جوانان کسانی هستند که توسط این مقاومت عضوگیری شدند یا بهقول خودش سرباز گیری شدند.
مجری: چرا خامنهای چنین بحثی را کرد اینکه به نفعش نبود؟
رضا مرادی: اصلاً و ابداً اینچنین صحبتهایی به نفع خامنهای نیست اگر بخواهم خیلی ساده براتون بگم با زبان اشهد خودش چه در زمینه داخلی و چه در زمینه اجتماعی و چه حتی روبه نیروهای خودش چه در عرصه بینالمللی و منطقهیی با صراحت تمام انگشت اشارهاش میرود به سمت این مقاومت و اعلام میکند تنها جریانی که در صحنه هست و برانداز است و مرا تهدید میکند این مقاومت است و این کانونهای شورشی است. پس به همین خاطر اصلاً این حرف باب طبع خامنهای نیست داره با زدن این حرف هزینه سنگینی را میپردازد اما سؤالی که شما مطرح کردید که چرا هزینه را میپردازد جواب شما این است که هیچی! وقتی که سیل حرکت میکند وقتی بهمن حرکت میکند وقتی با چشمان خودش میبیند دیگر نمیتواند پنهان کند یعنی پنهان کردن واقعیت بزرگی در ابعاد مقاومت در ابعاد کانونهای شورشی در ابعادی که داره شبانه روز و در ابعاد دستگیری ها و در ابعاد چیزی که در دانشگاه میبیند وجود دارد و وقتی میبیند که دانشجویان نخبه که همه زندگیشان تأمین بوده همه چیزشان تأمین بوده اسم و رسمشان تأمین بوده رو در روی این رژیم میایستند او از این نوک کوه یخ میخواند که در قاعده این هرم چی نهفته است! به وحشت میافتد و بر اساس این وحشت است که توی صحنه میآید بنابراین من اگر بخواهم برایتان بگویم خامنهای وادار شده یعنی کانونهای شورشی با پروسه خودشان و اقدامات خودشان که در این پروسه داشته اند؛ خامنهای را وادار به پرداخت چنین هزینهای کردند و این همه داستان و جان کلام است. و هزاران درود بر کانونهای شورشی.
مجری: علت وحشت خامنهای از کانونهای شورشی چیست؟ مگر این اقدامات کانونهای شورشی رژیم را سرنگون میکند که تا این حد خامنهای به وحشت افتاده است؟
رضا مرادی: . رژیم در ۴۱سال حاکمیت خودش برآیند تمام جنایتهایش و صدور تروریزم و سرکوبش و تمام هم و غمش را اگر بخواهیم در یک جمله خلاصه کنیم؛ به یک چیز بسیار ساده و روشنی میرسیم و آن هم کاشتن بذر ناباوری و بذر ناامیدی و یاس در جامعه نسبت به تغییر این رژیم است. پس این هموطنمان دارد از چیزی صحبت میکند که صرفا دامن گیر این هموطن عزیزمون نیست بلکه دامنگیر این جامعه است این کاری است که ۴۱سال رژیم کرده است و رژیم بهصورت مشخص خامنهای از کاشتن چنین بذر ناباوری و ناامیدی به سرنگونی رژیم یا کمرنگ شدن ایمان و باور نسبت به تغییر رژیم خیلی واضح است که خیلی سود میبرد و از تویش خیلی ساده پاسیویسم در میآورد. «ولش کن»/ «نمیشه کاری کرد» «کاری از دست ما بر نمیآد» یا «آیا کسی میآد که ما را نجات بدهد» یا «آیا کسی هست که ما را نجات بدهد» و چشم دوختن به کشورهای خارجی یا اینکه مگر خدا بداد ما برسد و. . تویش در میآید.
خوب! ببینید! به همه چیز چنگ میزنیم الا خودمون الا اصلیترین نیرویی و عنصر اصلی سرنگونی که خودمان باشیم و این بلا و این ویروسی است که رژیم با تمام قوا در ۴۱سال گذشته در جامعه پخش کرده که هزاران بار و ملیونها بار کشندهتر از ویروس کروناست. در حالی که موضوع ناباوری به سرنگونی؛ مطلق غیرواقعی و ذهنی است/ مطلق پا در واقعیت ندارد آنچه که ما داریم شبانه روز میبینیم ضعف و درماندگی این رژیم و دوران سرنگونی آن است و لاغیر! بنابراین من پاسخ را اینطوری میدهم.
این کانونهای شورشی؛ دقیقاً و دقیقاً دارند همین راه را هموار میکنند با کارهایشان با اقداماتشان با به آتش کشیدن نمادهای این رژیم دارند به این جوانان پیام میدهند/ دارند راه را برای جوانان باز میکنند/ دارند امید و حرارت را برای جوانان و زنان و مردان ایران میآورند. در یککلام پیامآور بذر مبارزه هستند... . .
مجری: شما صحبت از نقش کانونهای شورشی بهعنوان معین عمل و آتش زنه کردید اگر امکان دارد از نقش و مسئولیت جوانان شورشی جامعه هم برامون بگید.
رضا مرادی: نگاه کنید در جامعه شرایط عینی انقلاب فراهم است این رژیم مطلق در مختصات کنونیاش زیر آوار و خروار بهمن بحرانهای لاعلاجش دارد دست و پا میزند هیچ راه برون رفتی چه در زمینه اقتصادی چه در زمینه اجتماعی چه در زمینه سیاسی و چه زمینه منطقهیی چه در زمینه بینالمللی چه عطف به تضادهای درونیاش و... برای خامنهای وجود ندارد همه راهها برایش بسته است.
جامعه ایران هم یک جامعه انفجاری است یعنی خشم و نفرت در ایران و بهطور مشخص در جوانان شورشی و شورشگر ماورای تصور وجود دارد و این آن چیزی است که خامنهای با گوشت و پوست و استخوانش حس میکند و میداند و بهش اشراف دقیق دارد
از سوی دیگر جوانان شورشی چیزی برای از دست دادن ندارند حاضرند هر قیمتی را در گام نخست برای رهایی خودشان و درگام بعدی برای رهایی مردمشون و هموطنانشان و همشهری هایشان و خواهران و برادران خودش بپردازدند. همانطور که دیدید وقتی قیام آبان شکل گرفت واقعاً تنها چیزی که کم نبود فداکاری بود/ تنها چیزی که کم نبود ایثار و شجاعتی بود که جوانان بهطور مشخص از خودشان نشان دادند.
خوب!
الآن مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که این جوانان شورشی دارند در این صحنه میچرخند دنبال راهی میگردند که به این رژیم ضربه بزنند دنبال سازمانی میگردند دنبال مقاومتی میگردند که به اعتبار این مقاومت پشتوانه پیدا کنند تجربه پیدا کنند تکیهگاه پیدا کنند بتوانند یک جمع گستردهتری بشوند یک سازمان یافتگی پیدا کنند یک قیام گستردهتری راه اندازی کنند و تمام اینها را تنها در مقاومت سازمان یافتهای میتوانند پیدا کنند که در حال حاضر در این جامعه وجود دارد با قدمتی ۴۱ساله در این رژیم یا ۵۵ سالهاش از زمان شاه تاکنون که فردا هم روز سالروز شهدای بنیانگذارانش است... . .
یعنی در حقیقت واقعیت انفجاری جامعه ایران و حضور کانونهای شورشی به جایی رسیده که نه تنها قابل کتمان توسط مهرههای رژیم و خود خامنهای هم نیست بلکه الآن وضعیت به جایی رسیده که کانونها رو بهمثابه تهدید بالفعل خودشون بهرسمیت میشناسن که در تریبون علنی هم بهش اذعان میکنن که همونطور که گفتین نشون دهنده آمادگی جامعه برای یک تغییر بزرگه.