همراه با سؤالات شما - قسمت ۳۲
از سی خرداد تا کانونهای شورشی
در باره سی خرداد بحثهای زیادی شده است ولی ما میخواهیم بدانیم که تاثیر سی خرداد در مقاومت کنونی چیست؟ میخواهیم مشخصا در این ایام ارتباط جوانان شورشی و کانونهای شورشی و شهرهای شورشی و قیامها و شورشها را با سی خرداد بدانیم. در این برنامه با برادر مجاهد رضا مرادی هستیم.
س. اگر امکان دارد به اختصار بگویید که در سی خردادچه اتفاقی افتاد؟
خمینی در سراسر فاز سیاسی و به ویژه در آستانه سی خرداد مجاهدین را تهدید نمود که یا ندامت تلویزیونی و یا قبرستان! یا تسلیم و تن دادن به حیات خفیف وخائِنانه یا مقاومت و مجاهدین مقاومت با چشم انداز عاشورا گونه را انتخاب کردند.
هدف؛ قبل از هرچیز دفاع ازشرف مجاهدین و شرف ایران و ایرانی بود و چنین بود که مجاهدین در سی خرداد قیام کردند تا پرچم شرف و اعتبار یک خلق محروم و انقلابی را در هولناکترین مقطع تاریخی به سنگینترین بهای ممکن؛ سرافراز و سربلند بردوش کشیدند.
در سی خرداد بود که خمینی درتمامیت رژیمش به پایان رسید و مقاومت انقلابی مسلحانه در ابعاد سراسری، ضروری، قطعی، مشروع و اجتناب ناپذیر گردید و این نبردی است که تا به امروز با نهایت افتخار و سربلندی ادامه دارد.
س. خمینی از همان روز سی خرداد سرکوب خونینی را شروع کرد؛ پاسخ مجاهدین چه بود؟
خمینی که در فردای سی خرداد؛ دیگر مشروعیتی برای ادامه حکومتش نداشت. تنها و تنها پاسخ را در سرکوب سنگین و خونینی دید که ماواری تصور بود؛ چون باید مردم ایران را با سابقه دو انقلاب بزرگ مشروطه و انقلاب ضد سلطنتی سرکوب میکرد/ چون با مردمی مواجه بود که در تاریخچه خود انواع نهضتهای رهاییبخش از کوچک خان و خیابانیها و کلنل پسیانها تا نهضت ملی دکتر مصدق و قیام سی تیر را به همراه داشتند/ چون با مردمی مواجه بود که فرزندان مجاهد و فدایی را در مبارزات با شاه تقدیم کرده بودند.
پس؛ سرکوب معمول و کلاسیک بقای خمینی را تضمین نمی کرد و اگر کمتر از این جنایت؛ هرچه میکرد؛ جارو و سرنگون میشد. و خمینی با چنین جنایتی تلاش کرد که جامعه را مانند دوران مغول در یخبندان برده و صدها سال بر مردم ایران حکومت کند.
اما این وظیفه مجاهدین و این مقاومت بود که آن را در هم بشکند و به همین اعتبار بود که از فردای سی خرداد یک مقاومت قهرمانانه و بی امان در برابر خمینی و نظامش شکل گرفت مقاومتی که از سی خرداد تا همین امروز و در فعالیتهای کانونهای شورشیاش از آن وحشت دارند. همانگونه که پدر طالقانی گفت بازجوها از اسم مسعود رجوی وحشت داشتند از اسم موسی خیابانی وحشت داشتند از اسم مجاهدین وحشت داشتند این رژیم نیز چنین وحشتی از نام رجوی و نام مجاهد خلق و نام کانونهای شورشی دارد.
مقاومت از سی خرداد آغاز و ادامه یافت در سلسله نبردهای ارتش آزدایبخش در فروغ جاویدان و در حماسه پایداری پرشکوه مجاهدین در اشرف و لیبرتی و در قیامهای ۷۸ و ۸۸ و ۹۶ و آبان ۹۸ ادامه یافت و سلسله قیامهای ضدحکومتی در همه این سالها ادامه منطقی و تاریخی همان خط سرخی است که از ۳۰خرداد ترسیم شد. قیامهایی که از دیماه ۹۶ آغاز شده و در رأس همه، آبان آتشین و خونین ۹۸، همان استراتژی ۳۰خرداد است که در کف خیابان جاری و ساری شده و به رساترین زبان سخن میگوید. قیام آبان از جنس و طینت همان رعدی بود که در سی خرداد در آسمان بیابر تهران بهصدا درآمد.
و اینک این خون زنده و جوشان سی خرداد است که در رگهای کانونهای شورشی و جوانان و زنان و مردان شورشی میهنمان جریان دارد و مسیری که از سی خرداد آغاز شد بی شک؛ تا قلة پیروزی و سرنگونی رژیم ضدبشری آخوندی امتداد خواهد یافت.
س. بعد از این همه فراز و نشیب و سونامی ها و طوفان های سهمگین می بینیم که مجاهدین مانده اند می خواستم راز ماندگاری مجاهدین را توضیح بدهید؟
راز ماندگاری مجاهدین را باید در کلمه «فدا» جستجو کرد. در نسلی جستجو کرد که تحت رهبری برادر مسعود و خواهر مریم، عزم جزم کرده که برگ نوینی را در تاریخ ایران و جهان رقم بزند. باید راز و رمز ماندگاری را در حفظ مرزبندیهای سیاسی و در نقطه کانونی آن مرزبندی با شیخ و شاه و پرداخت سنگینترین هزینه برای آن جستجو کرد.
راز ماندگاری مجاهدین را قبل از هرچیزی با محصول وجود رهبری مجاهدین وشخص برادر مسعود دید که نقش تعیین کننده و بی همتا در این مسیر داشته است.
س. تا اینجای صحبت ارزش و جایگاه سی خرداد و نقش اون در تاریخ مقاومت ایران را تا حدودی شناختیم ولی می خواستم به این سوال جواب داده بشه که اگر سی خرداد نمی بود و اگر این مقاومت تا کانونهای شورشی امتداد نمی یافت؛ چه می شد و الان کجا بودیم؟
امروز همه میدانند که مجاهدین تنها هماورد رژیم هستند، و بیش از همه این خامنهایست که از نام مجاهد خلق و نام کانونهای شورشی وحشت دارد اما اگر سی خرداد و ادامه این مقاومت تا کانونهای شورشی ادامه نمی یافت:
اگر این مقاومت نمی بود؛ صحنه سیاسی ایران، شورهزار یأس و انفعال میشد. در حالی که امروز مقاومت سازمانیافته مردم ایران با کانونهای شورشی؛ وجدان جمعی مردم ایران را تحت تأثیر خود قرار داده و اوضاع متفاوتی شکل گرفته است.
اگر این مقاومت و نبرد تاریخی برخاسته از آن نمی بود؛، لاجرم همه در همین رژیم تحلیل میرفتند و پوچگرایی و ابتذال همهگیر میشد.
اگر این مقاومت نمی بود؛ صحبت از سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه موضوعیت پیدا نمیکرد و سرنگونی رژیم در تمامیت آن بهخواست عمومی مردم ایران تبدیل نمیشد
اگر این مقاومت نمی بود؛ از قیام و خیزشهای مردمی خبری نبود.
اگر این مقاومت نمی بود؛ خمینی دجال اینچنین افشا نمیشد و ارتجاع و بنیادگرایی در ایران و منطقه، آنتیتزی پیدا نمیکرد.
اگر این مقاومت نمی بود؛ یک نسل انقلابی بهخصوص هزاران زن جنگاور و شورشگر به میدان نمیآمدند و تاریخ ایران را اینچنین ورق نمیزدند
س. به عنوان سوال آخر می خواستم بپرسم که از این راه طولانی مقاومت تا همین جا چه نتایجی می توان گرفت؟
آینه تاریخ ۴۰ساله، ضرورت و حقانیت ۳۰خرداد را بهروشنی نشان میدهد که بعد از این همه سال، ۳۰خرداد غبار کهنگی نپذیرفته است. و اینک در کانونهای شورش ادامه دارد.
خوشا مجاهدینی که این بار بزرگ و سنگین، این رسالت و مأموریت سرفراز تاریخی را از زمان شاه تا شیخ در سختترین و بغرنجترین شرایط تا امروز، بر دوش کشیده اند
خوشا کانونهای شورشی که در امتداد همان نسل سی خرداد؛ طلایهداران نسل نوینی هستند که به میدان مبارزه و انقلاب ایران گام گذاشته و برای شکستن بنبست زمانه و برای مقاومت در برابر مهیبترین نیروی ارتجاعی تاریخ ایران و برای سرنگونی قد برافراشتهاند.
وخوشا مقاومتی که با راهبری مسعود این همه دستاورد داشته و تا پیروزی نهایی همچنان خالق ارزشهای نوینی خواهد بود.
در واقع همانطور که شما گفتید آتش خروش و قیام نسل میلیشیا در آن روزگار کماکان در کانونهای شورشی شعلهور و خروشان است، و نه تنها رژیم نتوانست آن آتش را خاموش کند بلکه با گذشت زمان این آتش با مقاومت مجاهدین هر روز شعلهورتر از روز قبل ادامه دارد.