728 x 90

کتاب بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت دهم

کتابخانه

کتاب بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت دهم
کتاب بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت دهم

کتاب بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران- قسمت دهم

احمد حنیف‌نژاد

آغازها و جستجوها

رابطهٌ من با محمد حنیف‌نژاد، بنیانگذار کبیر سازمان، مثل هر مجاهد خلق دیگر پیش از رابطهٌ نسبی و خونی، یک رابطهٌ ایدئولوژیک است و من این روزها با درک عمیقتری از ارزش عنصر مجاهد خلق، جایگاه محمد حنیف را هم بهتر می‌فهمم. من البته این شانس را داشتم که محمدآقا برادرم بود. اولین خاطرات کودکی من با تصویرهایی از او، که همیشه نقش برادر بزرگتر را برایم داشت، همراه است. اولین خاطراتم به دورانی بازمی‌گردد که ۷ـ۸ سال بیشتر نداشتم. او که یک نوجوان ۱۶ـ۱۷ساله بود، دستم را می‌گرفت و پابه‌پا به جاهایی می‌برد که زیاد برایم آشنا نبود. گاهی به اطراف شهر می‌رفتیم و گاه از هیأتهای مذهبی سر درمی‌آوردیم. در دوران بعد از کودتای ۲۸مرداد، اگر اشتباه نکنم در سالهای۳۵ـ۳۶ بود که یکبار شاه برای قدرت‌نمایی و تثبیت موقعیت خودش می‌خواست به تبریز بیاید. به همین مناسبت شهر را آذین‌بندی کرده ‌بودند و نزدیک دروازه تهران طاق‌نصرت بزرگی درست کرده بودند. وقتی نزدیک طاق‌نصرت رسیدیم، محمد با اشاره به آن گفت: «نگاه کن این‌همه پول خرج کرده‌اند، سه چهار روز بعد همه‌اش را خراب خواهند کرد». به طاق‌نصرت نگاه کردم. محمد ادامه داد:‌«می‌دانی این پولها را از جیب چه کسانی خرج می‌کنند و این کارها را به‌خاطر چه‌کسی می‌کنند؟» جوابی نداشتم و با نگاه مبهوت او را نگاه کردم. محمد گفت:‌«مردم بدبخت نان خالی گیرشان نمی آید بخورند، اینها طاق نصرت برای این شاه چپاولگر می‌سازند». بچه بودم. از حرفهایی که می‌زد زیاد سر درنمی‌آوردم. بالطبع طرف گفتگویش نمی‌توانستم باشم. از صحبتهای او فقط فهمیدم شاه آدم بدی است و او با شاه مخالف است. ولی انگار او دنبال درددل‌کردن بود. تنها بود و دردمند. در عین‌حال تلاش می‌کرد به من هم چیزی را حالی کند. سالهای بعد فهمیدم از بی‌همزبانی چه‌ها کشیده است. اما با این وجود به‌یاد ندارم که حتی یکبار او را تسلیم دیده باشم.

کلاس اول‌ـ دوم دبیرستان که بود برای خواندن درس عربی به مدرسهٌ طالبیه تبریز می‌رفت. همان سالها دعا و آیات قرآن را با تخته سه‌لا می‌برید و آن را روی پارچه مخمل می‌چسباند و آن را به شکل تابلو درمی‌آورد و می‌فروخت. از همان سالها معمولاً هفته یی ۳ـ۴بار به جلسات مذهبی که دعا می‌خواندند، می‌رفت. یک محفل کوچک مذهبی هم بود که وسط هفته از ۹ـ۱۰شب تا ۱۲ الی یک نیمه‌شب تشکیل می‌شد. در آن‌جا بیشتر به زندگی ائمه، به‌خصوص به امام حسین و واقعهٌ کربلا می‌پرداختند و اشعار و مرثیه می‌خواندند. جدیت او در کارها شگفت‌انگیز بود. با این‌که دانش‌آموز بود، بدون این‌که از درسش بزند، شرکت او در جلسات مذهبی مختلف ترک نمی‌شد و خیلی پیگیر هر‌هفته هم در جلسات مذهبی شرکت می‌کرد و هم نوحه و مرثیه حفظ و تمرین می‌کرد. در خانوادهٌ ما نه پدرم اهل این نوع مجالس بود و نه کسی مشوق او بود. جالب این که وقتی احساس می‌کرد از این جلسات به جایی نمی‌رسد، در آن نقطه توقف نمی‌کرد. دنبال می‌کرد تا جای بهتر و برتری پیدا کند.

محمد رفیقی داشت که شاگرد بازار بود. او هم یک برادر کوچکتر از خودش داشت که یکی دو سال از من بزرگتر بود. اغلب این مجالس را ما چهار نفر با هم می‌رفتیم. تقریباً همهٌ دوستانش شاگرد بازاری یا کارگر کارگاههای کوچک، مثل جوراب‌بافی و کشبافی… بودند. آنها سال۳۶ دو محفل مذهبی تشکیل دادند که مضمون کارشان مطالعه و تفسیر قرآن و خواندن دعا بود. هر کدام از این محفلها که حداکثر۱۰ـ۱۵نفر بودند بیشتر از ۳ـ۴ماه دوام نمی‌آورد. اما او همیشه مثل آدم تشنه به این در و آن در می‌زد. دنبال چیزی بود که در آن جلسات به‌دستش نمی‌آورد. وقتی سرش به سنگ می‌خورد آن محفل را تعطیل می‌کرد، اما این به‌معنی فراموش کردن هدف نبود. محمد خستگی نمی‌شناخت و مسیر را هم‌چنان ادامه می‌داد. این‌طور نبود که به هر جا یک سرکی بکشد و نوکی بزند. جستجوگر و پیگیر بود.

او در مطالعه خیلی جدی بود مثل آدمی که سالها در کاری تأخیر داشته باشد، کتابها را به‌سرعت می‌خواند. حتی سر شام و نهار هم کتاب را زمین نمی‌گذاشت. گاهی پدر و مادرم می‌گفتند محمد غذایت سرد شد، چرا نمی‌خوری؟ اما او در دنیای خودش بود و گویی اصلاً نمی‌شنید. کتابهای تاریخ ادیان، تاریخ علوم، عصر خردگرایی، اگزیستانسیالیسم، تاریخ فلسفه (سیر حکمت در اروپا) روانکاوی فروید، انسان موجود ناشناخته، راه و رسم زندگی، تاریخ کسروی، تاریخ بیداری ایرانیان، تاریخ دیپلوماسی، صوفیگری، شیعی‌گری، و کتابهای برتراند‌راسل، فروید و بازرگان از جمله کتابهایی بود که آنها را مطالعه می‌کرد........

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6d412506-050d-497f-82ef-f85f3d3fa445"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات