از زبان سردار خیابانی
شهید اصغر بدیعزادگان از قهرمانان تحمل شکنجه بود.
که در آن روزهای سخت به ما امید و قوت قلب میبخشید.
شبی که جلادان برای بردن محکومان به اعدام آمده بودند، صدای او را شنیدم.
در حالیکه وضو گرفته و از دستشویی برمیگشت، با صدای بلند در حین عبور از جلوی سلولها میخواند:«انا لله و انا الیه راجعون»
آن شب، تاریخی و فراموشنشدنی است.
برادرانمان شجاعانه و قهرمانانه به میدان تیر میرفتند.
شب از فریادهای تکبیر و شعارهای آنان به خود میلرزید.
از فریادهای آنها جلادان و دژخیمان ساواک به خود میپیچیدند.
فریادهایی که طلوع صبح را نوید میداد.
زمانی اصغر به یاران مجاهدش گفته بود:
«ارزش هر کس در مبارزه، به اندازه مایهیی است که در این راه میگذارد»
و این بار خود در جریان آزمایشی سخت و با مقاومت سرسختانه در برابر دژخیمان و مایه گذاشتن از خود، عظمت و شکوه اراده شکستناپذیرش را به نمایش گذاشته بود.
مجاهد شهیداصغر بدیعزادگان را ۳بار تحت عمل جراحی قرار دادند. تا برای مدتی بیشتر او را زنده نگهداشته و شکنجه کنند.
ولی شدت جراحات به حدی بود که دیگر امکان ادامه حیات او نیز به زیر علامت سؤال رفته بود.
نقش یگانه و تاریخی محمد حنیفنژاد
مهدی ابریشمچی
…. من تأکید دارم که ارزش کار بنیانگذاران و در رأسشان محمد حنیفنژاد را باید در همان نقطهیی دید که شروع کردند.
و بعد در انتخابی که روز ۴خرداد انجام دادند…
… شاخصهای روشن و بیابهامی که محمد حنیف در مرزبندی نشان داده.
این حرف ساده و روشن که: «مرز اصلی، نه مرز بیخدا و باخدا، بلکه مرز استثمارشونده و استثمارکننده است»؛ تمام دکانهای ارتجاعی را تخته کرده و جلو انبوهی سوءاستفادهها را گرفته است….