راهی که آمدیم- قسمت ۵۱
ادامه اخراج بنی صدر
رأی شورا درباره قطع همکاری با بنی صدر در اجلاس فوقالعاده شورای ملی مقاومت در روزهای ۲۵و ۲۶و ۲۷اسفند ۱۳۶۲به اتفاق آراء صورت گرفت.
جهت کسب اطلاعات بیشتر به صفحه ۵۴۲کتاب گزارش مسئول شورای ملی مقاومت به مردم ایران که در ۶قسمت در مهر و آبان ۱۳۶۳در نشریه مجاهد منتشر شده، درج شده است آدرس بدهیم.
نکته بسیار قابل توجه بهایی است که مجاهدین خلق و شورا برای این اخراج باید میپرداختند تا بر اصول شورا مبتنی برمرزبندی قاطع با خمینی وفادار بمانند.
واضح است که اخراج فردی که اولین رئیسجمهور بعد از انقلاب ضدسلطنتی و رئیسجمهور شورای ملی مقاومت است کار سادهای نبود حتی ممکن بود کل شورا زیر سؤال برود و اضداد انقلاب نیز علیه تمامیت شورا و علیه سازمان اتهام بزنند کما اینکه بعد از اخراج رسمی، اضداد از هیچ تهاجمی علیه شورا فروگذار نکردند. و از آنجا که پارهیی از روزنامهها و خبرگزاریها به پخش تفسیرها و اظهارنظرهایی دستزدهاند تا در مورد سیاستها و جهت گیریهای شورا القاء شبهه کنند و شورا نیز در اطلاعیه به تاریخ 21فروردین 1363بیانیهیی صادر کرد که میتوانید مطالعه کنید. تا هم از برچسبها و اتهامات و هم از جوابهای شورا بیشتر مطلع شوید. در این بیانیه، شورا بر نفی تمامیت رژیم خونخوار و ضدانسانی خمینی تأکید کرد. و یادآور شد که سرنگونی رژیم حاکم اساساً از طریق مبارزه قهرآمیز میسّر است. و نکته مهم دیگر این بیانیه تصریح این واقعیت بود که در جوّ اختناق بیسابقه در نظام ضدبشری، تخطئه این مقاومت عادلانه به هر عنوان و بهانهیی که باشد، در نهایت حاصلی جز ادامه حیات رژیم ارتجاعی خمینی نخواهد داشت.
در نامه خداحافظی سازمان مجاهدین با بنیصدر در ۲۰اسفند ۱۳۶۲تأکید شده است که:
این مواضع، همکاری سیاسی ما (مجاهدین) را با شما غیرممکن میکند، سیاست اخیر شما در قبال مسأله حیاتی و سرنوشتساز "جنگ و صلح" میباشد که ضمناً مهمترین محور فعالیت سیاسی شورای ملی مقاومت، بهویژه در ابعاد بینالمللی است و در داخل کشور نیز بهنظر ما "جنگ" سرپوش "اختناق" است. ما مجاهدین به هیچوجه نمیتوانیم در مورد آن کمترین انعطافی به خرج بدهیم. چرا که نمیتوانیم در سرنگونی رژیم خمینی کمترین تخفیف یا انعطافی به خرج دهیم و شما بهخوبی میدانید که سرنگونی رژیم خمینی برای هرکس "حرف" و شعار باشد، لااقل برای مجاهدین و شورای ملی مقاومت "عمل"ِ سراسر جانفشان و خونینی است که بهای آن را هر شب و هر روز با استخر خون میپردازیم. شما میدانید که اساساً به این دلیل با شما وارد همکاری سیاسی شدیم که سرنگونی رژیم زودتر محقّق شود. شما در رابطه با جنگ ضدمیهنی که کاملاً اجتنابناپذیر بود و در حالیکه ما تجاوز قوای عراق به خاک میهنمان را (در همان سال ۵۹) آشکارا محکوم نمودیم و شما خوب میدانید که ما (مجاهدین) در صفوف مستقل خود برای دفاع از مردم و میهن با قوای عراق جنگیدیم. پس از آن هنگام که خواست و نیاز عراق به صلح مسجّل شد (تابستان ۶۱) بدیهی بود که جز خمینی کسی خواستار ادامه جنگ نبود...دیگر برای درهم شکستن طلسم اختناق باید شعار استراتژیکی ما صلح میبود که در همین جهت است.
مسعود رجوی در نامه به بنی صدرنوشتند: شخصاً امیدوار بودم به خود آیید و با کسانی که جان در گرو حفاظت از شما گذاشتهاند، این میزان غدر و جفا در نشریه خود را مجاز نشمارید و در شمارۀ بعد بهنحوی در تصحیح آن بکوشید. ولی هیهات!
وقتی شماره بعدی (انقلاب اسلامی شماره ۶۸) را دیدم بیاختیار آخرین جملهیی که سردار شهیدمان موسی به هنگام وداع به من گفته بود در گوشم طنین انداخت: "به آقای بنی صدر بگو که ما حق جوانمردی را تمام و کمال به جا آوردیم. تا ببینیم ایشان در آینده در حق خلق و مجاهدین خلق چه میکند. بله
مواضع درج شده در نشریه شما بیانگر افکار شما حول مسأله جنگ، خط شما را بهطور عینی (ابژکتیو) با خط جنگطلبانه خمینی همسو میکند. در نتیجه ادامه ائتلاف سیاسی مجاهدین با شما را در عمل غیرممکن میسازد و از آنجا که اتّحاد ما داوطلبانه بوده و هیچ جنبه تحمیلی و اجباری نیز از آغاز نداشت، بدین وسیله تصمیم سازمان مجاهدین خلق ایران مبنی بر خداحافظی سیاسی آن با شما (آقای بنی صدر) را به اطلاع میرسانم.
واما بنی صدر پس از عقبنشینی نیروهای عراقی از ایران، نه تنها خواهان صلح نبود، بلکه مانند خمینی و سرکردگان رژیمش، خواهان ادامه جنگ تا سرنگونی رژیم عراق بود.
بله مجاهدین به اصل وفای به پیمان با فدای بیکران همواره وفادار بوده و هستند و خواهند بود. حتی اگر در مقطعی همه چیزشان را از دست بدهند و امروز تجربه ۵۵سال مبارزه مجاهدین نشان داد که آنچه ماندنی است ایستادگی براصول است به هر قیمت و آنچه رفتنی است با سمت و سوی باد تعادلقوا حرکت کردن است.