راهی که آمدیم- قسمت ۵۶- عملیات فروغ جاویدان
عملیات فروغ جاویدان
پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از جانب رژیم خمینی در ۲۷تیر۱۳۶۷، ارتش آزادیبخش ملی ایران بزرگ
ترین عملیات خود را با عنوان «فروغ جاویدان» شروع کرد.
این عملیات منجر به آزادسازی دو شهر کرند و اسلامآباد در داخل خاک ایران شد.
ارتش آزادیبخش ۱۸۰ کیلومتر داخل ایران پیشروی کرد و با بسیج همهجانبه رژیم، از جمله با به کار گیری کل نیروی هوایی و هوانیروز و ۲۰۰هزار تن از پاسداران و جلادان خمینی که از سراسر ایران برای مقابله با مجاهدین و رزمندگان آزادی اعزام کرده بود، چنگ در چنگ شد.
چرا عملیات فروغ جاویدان لازم و ضروری بود؟
پاسخ به ضرورت تاریخ؟
از زمان پذیرش آتشبس توسط خمینی در ۲۷تیر ۱۳۶۷ تا رسمیت پیدا کردن آن از جانب سازمان ملل متحد که یک هفته بود. این یک هفته تنها فرصتی بود که ارتش آزادیبخش میتوانست عملیات کند و بعد از آن دیگر امکان عملیات نبود.
از طرف دیگر در یک عملیات بسا بزرگتر از عملیات چلچراغ و فتح مهران احتمال سرنگون کردن رژیم هم بود. چنانکه عمده سردمداران رژیم همین تصور را داشتند. پذیرش آتشبس و سرکشیدن جامزهر توسط شخص خمینی ناشی از شدت ضعف رژیم از هر نظر چه سیاسی و چه نظامی و چه اجتماعی بود. بهلحاظ نظامی که بهرغم تمامی اصرارش بر جنگ تا آخرین خشت خانههای تهران، دیگر نمیتوانست به جنگ ادامه دهد بهخصوص بعد فتح مهران توسط ارتش آزادیبخش که شکست خورد و عقب نشست . بهلحاظ سیاسی از نظر داخلی و بینالمللی بهخاطر ادامه جنگ در انزوا بود و بهلحاظ اجتماعی مسئول کشته و مجروح شدن دومیلیون انسان و خرابی ۵۰شهر و آواره شدن بیش از چند ملیون، خمینی و حاکمیت او است .
نتیجه اینکه ارتش آزادیبخش باید عملیاتش را برای سرنگونی رژیم در همین فرصت کوتاه انجام میداد. این پاسخ ارتش آزادیبخش به ضرورت تاریخ بود. به هرقیمت حتی اگر در این عملیات یک نفر هم زنده نمیماند.
اثبات استقلال سیاسی – نظامی ارتش آزادیبخش ملی
همانطور که گفتیم خمینی و متحدانش با شدت و حدت تبلیغ میکردند که مجاهدین و ارتش آزادیبخش زائده ارتش عراق است. اگر میتوانست این برچسب را نهادینه کند هم شکست و زهر خوردن را توجیه و هم وجود اپوزیسیون قدرتمند را نفی کند. و این برایش بود و نبود بود.
مجاهدین و ارتش آزادیبخش با فدای بیکران برای نجات مردم از جنگ خانمانسوز عمل میکردند اما از
جانب گروهها و شخصیتهای بهاصطلاح اپوزیسیون و ملیگرا و... متهم به ستون پنجم عراق علیه مردم ایران هم بودند بیتردید این برچسبها به تنها سازمانی که به این نبرد برای صلح تن داده بود بسا بسا سختتر از ضرباتی بود که در عملیات میخورد و شهدایی تقدیم میکرد. اما به یمن رهبری که بجز نجات مردم هیچ چشمداشتی نداشت و همه برچسبها و تهمت ها را هم علاوه بر ضربات نظامی و شهادتها و مجروحان، از تعهد و مسئولیتش کوتاه نمیآمد ارتش آزادیبخش با قاطعیت بیشتر مسیر صلح را طی کرد و زهر آتشبس به حلقوم خمینی را به مردم جنگزده و بیخانمان و کل ملت ایران هدیه کرد.
قبول آتشبس و توطئه خمینی
درفتح مهران توسط ارتش آزادی، دو لشگر سوگلی رژیم (لشگر۷۷خراسان و لشگر ۱۶ زرهی ارومیه) کاملاً متلاشی شد، چشمانداز پیروزی و فتح تهران روشن شد. سازمان و ارتش آزادیبخش عملیات آفتاب و مهران جمعبندی کرد به این نتیجه رسید که مهرماه ۶۷ یعنی سه ماه دیگر به قصد فتح تهران و سرنگونی رژیم عملیات بزرگ پرش شیر را انجام دهد. عملیاتی که با تجربه فتح مهران انجام میگرفت. اما رژیم از ترس سرنگونی آتشبس را در۲۷ تیر پذیرفت و ما مجبور شدیم بهجای عملیات در مهرماه، آنرا جلو بیاندازیم و در همین هفت روز یکه فرصت داریم انجام دهیم . چرا که این عقبنشینی رژیم و قبول آتشبس شرایط بینالمللی و منطقهای را تغییر میداد.
قانونمند بود که بعد از قبول آتشبس که طرفین جنگ به قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد جواب مثبت داده بودند ارتش آزادیبخش دیگر مطابق قوانین سازمان ملل و شرایط منطقهای امکان عملیات علیه رژیم ازداخل عراق را نداشته باشد. این بهترین دلیل برای خمینی بود که بگوید ارتش آزادیبخش زائده جنگ و وابسته با عراق است چرا که تا آتشبس نبود عمل میکردند اما وقتی آتشبس بین طرفین شد دیگر عملیات نمیکنند ظاهراً هم ادعایی درست بود.
فروغ جاویدان بیمه نامه ارتش آزادیبخش با خنثی کردن توطئه خمینی
مقدمه: عملیات فروغ بهرغم اینکه بیش از ۱۴۰۰ شهید داده اما بیمه نامه ارتش آزادیبخش ملی ایران بود.
نکته بسیار قابل توجه اینکه مجاهدین باید استقلال عمل خود را در مقابل این تبلیغات گسترده طوری اثبات
میکرد که تمام توطئههای خائنانه آنها را بر سر خودشان آوار میکرد.
یک تصمیم شجاعانه و هوشیارانه در اوج فدای بیکران.
همانطور که گفته شد تا رسمیت پیدا کردن قبول آتشبس از سوی طرفین، ارتش آزادیبخش فقط ۷روز فرصت داشت که در همین مدت عملیات نهایی برای سرنگونی را انجام دهد. در ضمن عملیات سرنگونی نشانگر استقلال ارتش آزادیبخش از ارتش عراق است والا این توهم که برچسب وابستگی مهمترین حربه سیاسی و تبلیغی رژیم و دم و دمبالچههایش بود، باقی میماند که مستقل نیست و تابع دولت عراق است.
اگر بین دو کشور جنگ باشد میتواند عملیات کند و اگر آتشبس برقرار شود نمیتواند.
این خود داستانی عجیب است که رزمندگان مجاهد در هفت روز خود را برای عملیات بسابسا مهمتر از فتح مهران یعنی برای فتح تهران آماده کنند. بهخصوص که فقط یک ماه از عملیات چلچراغ گذشته بود. و هنوز جمعبندیها و رسیدگی به مجروحان و تمامی کارهایی که بعد از یک عملیات بزرگ لازم است انجام شود، تمام نشده بود.
این یک انتخاب جمعی بزرگ بود. انتخابی برای مجاهدین برای بهدست آوردن همه چیز یا از دست دادن هیچ چیز. رهبری مقاومت مسعود رجوی تمامی رزمندگان را جمع و همه آنچه از ضرورت جنگ و تمامی موانع و مشکلات را توضیح داد و از همه نظر خواست که به جنگ بروند یا نه و همگی با شور و شعف بیمانند نظر مثبت دادند. ۵شب و روز بدون استراحت آماده شدند. خداحافظی کامل با گذشته و انتخاب آینده با نثار دار و ندارشان بدون چشمداشت و حتی به بهای اینکه همه شهید شوند و یا هم فتح تهران و سرنگونی خمینی. تصمیم سخت که فقط از مجاهدین و رزمندگانی تحت رهبری برادر مسعود و خواهر مریم امکان پذیربود.
عملیات فروغ جاویدان در سوم مرداد۱۳۶۷ آغاز شد. و ستونهای ارتش آزادیبخش بسوی مرزهای ایران به حرکت درآمد.
بله با این عملیات قبل از هر چیز مجاهدین و ارتش آزادیبخش به مسئولیتشان که عملیات علیه حاکمیت ننگین رژیم آخوندی بود، عمل کردند.
توطئه خمینی بر سرش آوار شد و مشخص شد که این خمینی بود که ۷سال جنگ خانمانسوز را ادامه داد
و این ارتش آزادیبخش بود که آتشبس را به مردم ایران هدیه و زهر را به حلقوم خمینی ریخت. البته با
سنگینترین قیمت و شهادت ۱۴۰۰ رزمنده مجاهد .
با عملیات فروغ جاویدان توطئه خمینی خنثی و ارتش قوی و مستقل را تثبیت و بیمه گردید. یک پیروزی عظیم برای مقاومت و پاسخی به خون هزاران شهید بود.
خوب است به این سؤال بپردازیم با توجه به الزام نیروهای لازم و مهمات و سلاح های مناسب در هر جنگ چرا ارتش آزادیبخش با نیروهای اندک و غیرقابل قیاس با نیروها و تجهیزات دشمن توانست با فتح مهران زهر آتشبس را به حلقوم خمینی بریزد؟
جواب: اگر انسان انتخاب کند در مسیر درست با رهبری هوشیار با پرداخت بیکران از همه پیچ و خمها پیروزمندانه عبور میکند. این تجربه ۵۴ساله سازمان مجاهدین است. پشت نفر نمیماند و پشت پول و امکانات نمیماند و حتی زمان از دست نمیدهد و قیمت هر چه باشد میپردازد: مثال (۳۰ خرداد۶۰ و فروغ جاویدان و انتقال از اشرف به لیبرتی (سنگستان) با جا گذاشتن ۶۰۰میلیون دلار امکانات و... و انتقال از لیبرتی با آلبانی با جا گذاشتن همه امکانات که در درسهای آینده به آن پرداخته میشود.
سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش در این ۵۴سال با شاه و شیخ روبهرو بودهاند بهخصوص شیخ که از قتلعام و شکنجه و سوزاندن و له کردن مجاهدین زیر ماشینآلات کم نگذاشت، نشان دادند که اگر نیرویی مصمم باشد و چیزی جز فدا و پایداری بر اصول نخواهد پیروز خواهد شد ولو دشمنی چون خمینی و رژیم ولایت فقیه داشته باشد.
آری بهقول مسعود رجوی که در سختترین شرایط گفتند: از آن ما است پیروزی . از آن ما است فردا.