مسؤلیتپذیری و هژمونی زنان
این مقاومت، از آنجا که از آرمان برابری الهام گرفته مصدر خلق دستآوردهای انسانی و
فرهنگی ارزشمندی، چه در روشهای جدید کار و پیشرفت زنان و چه در حل تضادهای
محتوایی در پروسهٔ رهایی زنان و مردان بوده است. از جمله ما به این نتیجه رسیدیم که
روشهای کلاسیک برای مسئول شدن زنان کهنه است. بنابراین روش جدیدی در پیش
گرفتیم، ما این حقیقت را دریافتیم که قبل از هر چیز، باید از زنان خواست که مسئولیت
خودشان را به عهده بگیرند. همچنین باید مواضع مسئول و رهبری کننده را، بدون هیچ
نگرانی به ذیصلاحترین زنان سپرد، زیرا میتوانند از عهدهٔ آن برآیند. وگرنه، در یک
روندکلاسیک، یعنی در بطن یک نظام مردسالار،غیرممکن است که زنان بهطور عمومی
بتوانندصلاحیتهایشان را اثبات کنند....
رهایی مردان
اما مشکلات به اینجا ختم نمیشد. بگذارید به یک زمینه دیگر از تضادهایی که مردان
و زنان ما در کشاکش مبارزه با اندیشهٔ مبتنی بر تبعیض جنسی با آن درگیر بودند اشاره
کنم:
یکی از مردان مجاهد میگفت: »بحث رشد خواهران و به عهده گرفتن مسئولیتها توسط
آنها را در حد یک یا چند مورد پذیرفته بودم و خوشحال بودم که از آن عبور کرده و
جلو رفته ام…...
.... . در افتادن با آن برایم خیلی سخت بود. به خودم میگفتم کاش میشد با یکبار انقلاب
کردن همه ارزشهای مردسالاری را در تمامیت آن طلاق داد و ارزشهای دنیای نوین را
جایگزین کرد. ولی متأسفانه دنیای کهن با تمام قدمت تاریخی آن در درونم ریشه دوانده
بود و با هر تهاجم اندیشه نو عقب می نشست ولی باز در سنگر دیگری سر بر میآورد
و حمله خودش را شروع میکرد.......