عشق حقیقیترین احساس بشری ست آنقدر حقیقی که ۱۲۰هزار نفر به طنابهای دار بوسه زدند.
و به جوخههای اعدام سلام کردند. آنقدر حقیقی، که انسانهای بسیاری با جسم های نحیفشان سختترین شکنجههای غیرانسانی را تجربه کردند و تاب آوردند. عشق بود که مقاومت آفرید، و عشق بود که رسم تسلیم ناپذیری انسان را در تاریخ ثبت و جاری کرد. عشق به خاک خود، عشق به همنوع خود و عشق به آزادی.
پوران نائبی مجاهدی که در میان عاشقترین انسانهای عصر ما زیست، دوشادوش آنها در نبردی سهمگین شرکت داشت، و خود چهره مقاوم زندانی در چنگال هیولای آدمخواری ست که مرزهای جنایت و رذالت را درنوردیده.
او در ۱۹خرداد ۱۳۶۰در حالیکه قصد شرکت کردن در یک تظاهرات مسالمتآمیز را داشت، در میدان فردوسی، پس از آن که مورد ضرب و شتم وحشیانه چماقداران با چاقو و پنچه بکس و سنگ و چماق قرار گرفت، دستگیر شد. او و مجاهد شهید زهره قائمی، در حالیکه از ناحیه سرو صورت زخمی شده بودند توسط اوباش چماقدار و لباس شخصی ابتدا به کمیته فردوسی و بعد کمیته عشرت آباد و سپس به همراه ۷۰نفر دیگر از بازداشت شدگان به اصطبل جهانبانی منتقل شدند، و دژخیمان پس از سه هفته آنها را به زندان قزلحصار منتقل کردند.
این دستگیری شروع پهنه دیگری از مقاومت در برابر دشمن بود. مقاومتی که با گنج عظیمی از چهرههای حماسین فرزندانش، تا ابد به خود خواهد بالید. فرزندان ایستادگی که تاریخ فردا با نام آنها آغاز خواهد شد.