تبیین جهان- شماره ۳۹
رهایی، معیار ّ ترقی ّ
حالا که با مفهوم رهایی آشنا شدیم، به معیار ترقی میپردازیم؛ چیزی که از ابتدای همین بحث دنبالش بودیم. این معیار چیست؟ گفتیم که رهایی جوهر یگانگی و جوهر کمال است، پس معیار پیشرفت است. هر چه رهایی انسان از ضدتکامل یا از درجات پایین تکامل ـ درجات حیوانی تکامل ـ بیشتر باشد، به مراحل عالی تری صعود کرده است و تکاملش بیشتر ّ محقق شده است. چرا که تکامل، در یککلام، سیر مداوم از قلمرو ضرورت و اجبارات، به قلمرو آزادی است. بنابراین هر سیستمی ـ چه یک دایناسور، یک فرد، یک اجتماع یا یک سازمان ـ هر چه از قلمرو ضرورتها و اجبارات کاهنده، پست و پایین آورنده، رهاتر شود؛ با کسب استقلال و اقعی، به قلمرو آزادی نزدیکتر شده است. .. .
پس به راستی آنهایی که وضعیت غیرتکاملی موجود را در هر شرایطی پذیرفتهاند و قدرت شورندگی و قیام را در قبال آن از دست دادهاند، هرگز نشانی از تقوا ندارند. در نتیجه تقوا، نه یک مفهوم پاسیو، منفعل، گوشه نشینانه و انزواگرایانه، که یک مفهوم خّلق، رزمنده، تکاملی و مبارزاتی است. مفهوم واژگونه آن، همان مقدس مآبی و مقدس بازی است، دست به سیاه و سفید نزدن است. اما مفهوم واقعی آن، اینچنین نیست…..
معیار ترقی، تکامل و ارجحیت فرد و جامعه
پس در مجموع جامعه ّ یی مترقیتر است که چه بهلحاظ آگاهی و چه بهلحاظ روابط اجتماعیاش، تطابق یافتهتر و از قید اجبارات و نیروهای بنده ساز ـ چه طبیعی و چه اجتماعی ـ آزادتر باشد. خلاصه، هم فن، تولید و صنعتش بالاتر باشد که به جاهای دیگر وابسته نباشد، و هم روابطش عادلانهتر باشد. اگر نبود چی؟.. .
اگر هر دو شرط باشد، چه بهتر. اگر نظام صنعتی و سرمایهداری پیشرفته با این تکنولوژی مافوق پیشرفتهاش، به جهان عدالت صادر کند؛ چه بهتر! ولی اینطور نیست.. .
غربزدایی ارتجاعی
بنابراین ما شرط لازم یا پایه تکنولوژیک تکامل را، که همان پیچیدگیها یا تجهیزات انطباقی لازم است، نفی نمیکنیم. نه! ما دچار غرب زدایی ارتجاعی نیستیم. همه چیز غرب بد نیست، روابط آن بد است. برای آزاد کردن انسان در همین جوامع صنعتی آنقدرتجربه و تکنیک هست که البته ما آن را میخواهیم، ولی نه در یک رابطه استعماری. علم و تجربه و تکنیک را میخواهیم، اما رابطه نامتساوی استعماری را نمیخواهیم. بنابراین ما نمیآییم با یک دیدگاه ارتجاعی، غرب را در تمامیت آن بکوبیم و بگوییم هر چه که دارد بد است؛ اگر هر چه دارد بد است، پس این چیزهایی که اینجا است چی؟ این روابط نامتساوی است که ما رد و محکوم میکنیم، چون یگانه نیستند. آنجایی که تضادش را با طبیعت حل کرده و با طبیعت بیشتر یگانه شده است، این نقطه مثبتی است. ولی آنجایی که معکوس عمل میکند، بیگانگی اجتماعی را ترویج میکند، آنجا بد و محکوم است.
انضباط آهنین در تشکیلات انقلابی ّ
در یک تشکیلات انقلابی، در یک طرز تفکر انقلابی به این آزادی نمیگویند. به عکس، آزادی مورد نظر ما با انضباط انقلابی، انضباط آهنین قرین است. اگر قرار است یک تشکیلات انقلابی بهمثابه یک ارگانیزم و یک بدن واحد کار کند، نهایت آزادیخواهی انقلابی، بایستی با نهایت انضباط انقلابی عجین باشد. به همین دلیل بود که در دوران مبارزات چریکی ـ و اگر لازم باشد، همین الآن ـ وقتی فرمانده میگفت بمیر، باید میمردیم؛ ولو که اشتباه میکرد. بهدلیل اینکه اصلی حفاظت میشد که آن اصل قادر بود . با دشمن بجنگد؛ آن اصل نباید میشکست. آن اصل، انضباط انقلابی بود.
حال اجازه بدهید به تیتر دیگری هم بپردازیم.
آزادی و مسئولیت
در مورد انسان آگاه و آزاد صحبت کردیم که به بالاترین تجهیزات انطباقی ّ رهایی بخش، یعنی تفکر، آراسته شده است؛ قدرت تسخیر آسمان و زمین را دارد. آیا این مرادف با یلگی و بیمسئولیتی است؟! نه.
این مفهوم منفی رهایی است. شما بچه را آزاد بگذارید که از مدرسه فرار کند و برود بازی کند؛ اسم این آزادی نیست. این مفهوم منفی آن است. کما اینکه در مورد خیلی کلمات دیگر هم به مفاهیم منفیشان را اشاره کردم. پس آزادی واقعی و رهایی تکاملی در دنیای خارجی، ملازم است با مقید بودن هر چه بیشتر به قانونمندیها، نظمها و تجهیزات انطباقی، ً تجهیزاتی دائما پیچیده شونده، بهخاطر غلبه بر مشکلات. .. .