۱۳۷سال از نخستین فراخوان کارگران در اول ماه مه۱۸۸۶ میگذرد. آن زمان مطالبهٔ اصلی کارگران در آمریکا کاهش زمان کار از ۱۴ساعت به ۸ساعت بود. چند روز پس از تظاهرات چند دههزار نفره کارگران، در شامگاه ۴مه ۱۸۸۶ پلیس شیکاگو به سمت کارگران شلیک کرد و چند کارگر کشته شدند. خونی که بهسرعت راه پیشروی کارگران را گشود و قانون ۸ساعت کار برای کارگران تثبیت شد.
اما در ایران صورت مسأله، نه فقط چند ساعت کار اضافی، بلکه یک رژیم قرون وسطایی است که جان و مال و ناموس و حیات کارگران را یکجا مصادره کرده است.
۶۲سال پس از نخستین فراخوان کارگران، در ۱۰دسامبر۱۹۴۸ اعلامیه جهانی حقوقبشر با تصویب مواد ۳۰گانه، حق برخورداری از امنیت اجتماعی، سلامت، مسکن، آزادی بیان، محافظت در برابر شکنجه و هر نوع تبعیض را بشارت داد اما همچنان موضوع و مسأله ایران، حاکمیت هیولاییست که بهقول رسانهها و مهرههایش نه فقط کارگران بلکه بخش عظیمی از مردم «محتاج نان شب و در جستجوی قوت در سطل زبالهها» (حسین راغفر ـ ۳۰فروردین ۱۴۰۲) دست و پا میزنند.
نظامی که کودکانش را در مدارس شیمیایی میکند، زنان را بیمحابا سرکوب، زندانیانش را قتلعام و مجروحانش را به حکم «اوجب واجبات» تمامکش میکند.
اگر چه آن روزها کارگران در شیکاگو یا سایر نقاط جهان مشکلات و محدودیتهای بسیار داشتند اما هرگز مسالهٔ اصلی و اولویتشان «نان» و «جان» و زنده ماندن نبود، دچار گرسنگی و بیکاری و بیماری و بیسرپناهی نبودند...
در ایران اما کارگران در کنار فارغالتحصیلان رشتههای علوم و فیزیک و ریاضی و هنر، حتی در آستانهٔ ۷۰سالگی کولبری میکنند و از گلولهٔ پاسداران در امان نیستند.
با این حال همین زحمتکشان راه خروج از تنگنای نظام قرون وسطایی را در مقاومت و انقلاب پیدا کردند. انقلابی نوین و دموکراتیک که راه را بر هر نوع مماشات، سازش، کرنش و مدارا با نظام ضدکارگری بسته و جز سرنگونی تام و تمام ارتجاع خونریز به چیزی نمیاندیشند. کارگران و زحمتکشانی که خوب میدانند خشم فشردهٔ میلیونها کارگری که با پشتوانه ۴دهه مقاومت خونبار خامنهای و جلادانش به این روز رسانده، راه پیروزی نهایی را بهسرعت باز میکند.
یک کارشناس حکومتی در وحشت از «تبعات جبران ناپذیر» خشم جمعیت عظیم کارگران و زحمتکشان محروم ایران و با اشاره به شکست دولت رئیسی جلاد و پوچ در آمدن وعدهها وبلوفهای انتخاباتی او نوشت: «جامعه کارگری که حدود ۴۵میلیون نفر از جمعیت کشور را شامل میشود، انتظار دارد کابینه سیزدهم به همه شعارهای خوشرنگی که برای جلب رأی در سفره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری ریخت، متعهد باشد در حالی که تا امروز، فهرست وعدههای محقق نشده، شکستخورده و بیپشتوانه کابینه ۱۳، مفصلتر از شمار تعهدات عملیاتی شده دولت است. علاوه بر همه اینها، ادامه پافشاری دولت برای تداوم اجرای مصوبه رشد ۲۷درصدی حداقل مزد، علاوه بر تبعات جبرانناپذیر در روند گذران زندگی جامعه کارگری، طی ۵هفته اخیر و بعد از واریز اولین علیالحسابها و حقوقهای ۱۴۰۲، به اختلافات صنفی و شغلی بین کارگران پیمانکاری و دارای قرارداد مستقیم، بهدلیل تفاوت قابل توجه دریافتیها دامن زده و ناامنی محیط کار را بهدنبال داشته است» (روزنامه اعتماد ـ ۵اردیبهشت ۱۴۰۱).
آری! اگر چه کارگران همچون سایر اقشار اجتماعی در ایران امروز چیزی جز زنجیرهایشان برای از دست دادن ندارند اما هرگز اسیر تهدید و شعبده و شمشیر شیخ و کارفرمایان جنایتکارش در سپاه پاسداران نشدند. گرسنهاند اما پویا و شورشگر و بالندهاند و آتش اعتراض و قیام را همچنان شعلهور نگه داشتهاند.
در بخشی از فراخوان سازمان مجاهدین خلق بهمناسبت روز جهانی کارگر آمده است:
«در شرایطی به استقبال از روز جهانی کارگر و گرامیداشت آن میرویم که اعتصاب کارگران و زحمتکشان صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در شهرهای مختلف کشور از جمله گچساران، عسلویه، دهلران، شیراز، بوشهر، لردگان، سیرجان، جاسک، کنگان، کرمان، بندر ماهشهر، بندرعباس، اصفهان و یزد در جریان است.
۱-اعتصابات کارگران و زحمتکشان ایران در همه جا و در تمام رشتهها از نفت و گاز و پتروشیمی تا راهآهن و معادن و کامیونداران و تراکتور و سایر زمینهها باید گسترش پیدا کند و مورد حمایت همهجانبه قرار بگیرد.
۲-هوشیاری در برابر ترفندها و تفرقهاندازی دشمن و کارگزارانش ضرورت ادامه و گسترش اعتصابهاست. عوامل امنیتی و اطلاعاتی و مزدوران نفوذی دشمن باید شناسایی شوند و کیفر ببینند.
۳-قیام و آتش لازمهٔ سرنگونی خامنهای و رژیم ضدبشری و رهایی کارگران و زحمتکشان و تمامی مردم ایران است. «باید دیکتاتوری منفور ولایت فقیه را از ریشه برانداخت و بند از بندش گسست. این تنها مسیر تحقق عید کارگران و زحمتکشان در ایران است»