پرویز فتاح و «نگاه یک»
پرویز فتاح کلیددار علی خامنهای در دزدیهای کلان به نام «مستضعفان»!، اگر چه یک موج در جنگ قدرت ایجاد کرد اما زودتر از آنچه تصور میشد به غلط کردم افتاد. این مهرهٔ دستآموز ولیفقیه، هنگامی که در برنامهٔ تلویزیون حکومتی به نام «نگاه یک»، گوشهیی از ردای فساد ولایت چپاول نجومی آن را از پرده بیرون انداخت، گمان نمیکرد بازی با کیان نظام چنین دامنه پیدا کند. او در «نگاه یک» در حالی که باد در منخرین انداخته بود، ادعای بزرگی کرد:
«... دهها پرونده تشکیل دادیم که در قوه قضاییه در حال رسیدگی است... اگر با این روشها به نتیجه نرسیم، کوتاه نخواهیم آمد، مگر بنده از بنیاد مستضعفان بروم زیرا این اموال متعلق به مستضعفان است».
او همچنین افزوده بود:
«برخیها مرا متهم به اقدامات پوپولیستی برای انتخابات ۱۴۰۰ میکنند. اینها را بگویند اما ملک ما را محترمانه تخلیه کنند و پس بدهند» (تابناک. ۱۹مرداد۹۹).
نکتهٔ قابل توجه اینکه او با عنوان کردن اینکه «حریف بعضیها نمیشود» از مردم و رسانهها خواست، حمایت کنند!
گر حکم شود که مست گیرند!
از آنجا که به تعبیر این بیت حافظ شیراز: «گر حکم شود که مست گیرند/ در شهر هر آنچه هست گیرند» مستناشدهای از بادهٔ بادآوردهٔ قدرت و اموال میلیاردی مستضعفان در نظام ولایی نیست.
از آنجا که یک مافیای مرموز با روابط بسیار در هم تنیده و تو به تو، در بیت خامنهای وجود دارد و پرویز فتاح فقط حلقهای از این زنجیر است.
از آنجا که با عقل جور درنمیآید که یک مهرهٔ بالادست حکومتی که در پول مستضعفان غلت میزند و در جریان همه یا اغلب بریز و بپاشهای بیت خامنهای و صورتحسابهای آن به نام «مستضعفان» و به کام «مستکبران» عمامهدار قرار دارد، تافتهٔ جدا بافته از آب درآید و یکشبه در برنامهٔ «نگاه یک» تلویزیون حکومتی طیب و طاهر و قدیس شود.
از آنجا که ... بنابراین از همان ابتدا معلوم بود طرف در جنگ قدرت، از افول موقعیت خامنهای و وضعیت شکنندهٔ نظام استفاده کرده است تا سهم بیشتری از کیک یغمای قدرت را به دست بیاورد. دزدها با خلق و خوی یکدیگر خوب آشنا هستند و درز و دوز هم را خوب میشناسند. فردای آن شب، صادق زیبا کلام در مورد او گفته بود:
«شاید اظهارات شب گذشته او در تلویزیون درست باشد، اما بیشتر خوراک تبلیغاتی است. فتاح شناسنامه، کارت ملی و سه قطعه عکس خود را در دست گرفته و این انتقادات آغاز ثبتنام او در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ است»!
استفاده از یک تاکتیک نخنما
تاکتیکسوار شدن بر روی خواستها، شعارها، انتظارات، آرزوها، نفرتها و حرفهای مردم، برای اولین بار نیست که در نظام ولایی و در رقابت کثیف برای قدرت استفاده میشود. استاد این تاکتیک نخنما، حسن روحانی است. او در ۱۸اردیبهشت۹۶ در همدان و در جریان جنگ انتخاباتی با ابراهیم رئیسی، حرفهایی را پراند که به گروه خون او نمیخورد:
«آنهایی که در طول ۳۸سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، مردم شما را نمیخواهند»
«آمدیم در انتخابات به خشونتطلبان و افراطیون بگوییم دوره شما تمام شده است، منطق شما هوچیبازی است و چیز دیگری ندارید»
«ما آنهایی که پشت میز نشستهاند و حکم صادر کردهاند را نمیخواهیم».
آخوند شارلاتان و تشنهٔ قدرت میدانست جنبش دادخواهی خون شهیدان قتلعام ۶۷ در جامعه موجی از نفرت نسبت به اعدام و زندان و نیز شخص ابراهیم رئیسی، از فرمانفرمایان این قتلعام ایجاد کرده است. او روی این موج سوار شد و توانست از رقیب خود پیشی بگیرد. حال پرویز فتاح با کپیبرداری ناشیانه از او گمان میکرد میتواند با رازهای سر به مهر بیت علی خامنهای بازی کند و به نام «مستضعفان»! قبایی برای خود بدوزد.
شوی آب بازی در گرماگرم سیل ویرانگر
این کلیددار بخشی از گنجهای افسانهای خامنهای، در روزهای سیل ویرانگر فروردین ۹۸ نیز با پریدن به داخل آب و آببازی در حضور دوربیندار مخصوص، بخشی از هنرهای خود برای رسانهیی کردن و خود محبوبسازی را به نمایش گذاشت.
افشاگری پرویز فتاح اگر چه از بند انگشت فراتر نرفت اما یک اعتراف تکاندهنده از سوی یک بلندگوی رسمی و جاندار نظام به ابعاد نجومی غارت و چپاول به نام مستضعفان بود. از ساخت حمام و جکوزی در کاخ مرمر، مدرسهٔ ۲۰۰میلیارد تومانی حداد عادل تا حضور احمدی نژاد در ملک ولنجک، بالا کشیدن یک ملک در ضلع جنوبی کاخ نیاوران توسط مرکز پژوهشهای مجلس ارتجاع و ملک جماران از سوی سپاه ولی امر و... همه و همه نوک یک دم «اژدهای هفتسر فساد» در بیت خامنهای را به نمایش گذاشت. این بار دیگر فساد در دستگاهی مثل قضاییه و زیر دست آخوند آملی لاریجانی رو نشده بود تا ابراهیم رئیسی در جنگ قدرت روی آن سوار شود و به بازی کثیف عدالتپناهی بپردازد. فساد در بیت آقا و دستگاههای وابسته به آن بود و همهٔ آنهایی که سر و دم اژدها بودند به این افشاگری قطرهچکانی واکنش نشان دادند. حداد عادل به با لحنی کنایهآمیز به او گفت: «حالا شما فرشتهٔ نجات شدهاید؟» و بعد هم رک و پوست کنده اضافه کرد که مدرسهٔ مذکور با توصیهٔ شخص خامنهای به او داده شده است. یعنی خود اژدها در جریان است و غلط اضافی موقوف!
گماشتهٔ خامنهای در کیهان نیز خطاب به او نوشت:
«اظهارات آقای فتاح در برنامه تلویزیونی نگاه یک، بلافاصله با استقبال گسترده رسانههای دشمن و سایتهای ضدانقلاب روبهرو شد. اگر ایشان در سخنان خود به واقعیاتی هر چند تلخ اشاره کرده بودند، تنها جرمشان این بود که چرا بهعنوان یک مسئول نظام، سفره دل خود را در میدان دید دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب گشودهاند! که هر چند اقدامی ناپسند بود ولی فقط از ناپختگی ایشان حکایت میکرد». (کیهان. ۲۲مرداد۹۹)
دگردیسی شتابزده و غلط کردم فتاح
رئیس بنیاد مستضعفان، درست ۱۰روز پس از آن شالتاق پالتاق، در یک مصاحبهٔ از قبل برنامهریزی شده در محل ساختمان پلاسکو، از غلط اضافی که کرده بود اظهار ندامت کرد. او به طرزی ناشیانه و کودکفریب، افشاگری ناخواسته خود را «خطای کلامی»! نامید.
«مطالب ارائه شده با خطای کلامی یا رعایت نکردن جانب انصاف توسط بنده به سمت دیگری حرکت کرد. در حالی که هیچکدام از آنها استفاده شخصی از این اموال نداشتند. بیان نامناسب من مطالب را به اشتباه منتقل کرد».
خیر، آنچه را که نباید گفته میشد، گفت و مردم هم آنچه را که باید بفهمند، فهمیدند.
«اصلاً نباید اصل مسأله را مطرح میکردم و وارد مسیر نام بردن از اسامی و سازمانها میشدم، پس مسئولیت آن را بهعنوان خطا و کار اشتباه میپذیرم» (کیهان. ۲۹مرداد۹۹)
***
دگردیسی مشکوک و ناگهانی پرویز فتاح نشان میدهد که او به فرمودهٔ خامنهای و با تهدید او ناچار به غلطکردم گویی و کوتاهآمدن از اظهارات ۱۰روز پیش خود شده است. این بار نیازی به «رومانیزیشین» و «منصوری کردن» نبود. با یک گوش کشیدن، مدعی بر جای خود نشست؛ اما آب بر زمین ریخته و آبروی ولایت با این تمهیدات در روزهای پایانی نظام قابل جمع کردن نیست.
این ندامت «به فرموده» از قضا در حکم بنزینی است که بر آتش افشاگریهای قطرهچکانی ریخته شده است؛ آتشی که وقتی گر بگیرد قابل مهار نخواهد بود.