اولین انتخاب راهبردیمان در شرایط بعد از انقلاب و حاکمیت رژیم تمامیتخواه ارتجاعی خمینی، انتخاب نقشهمسیر تشکیل ارتش خلق بود و نه تشکیل حزب.
انتخاب بعدی، استفاده از آخرین قطره آزادیها، با حداکثر انعطاف درتاکتیک، و مناسبات با رژیم اما با حفظ بیشکاف مرزبندی. و حفاظت از آزادیها و مطالبات انقلاب ضدسلطنتی بود.
سازمان مجاهدین خلق حدود ۷۰شهید و یکهزار دستگیری داشت.
و دائم حمله و هجوم و انواع اتهامات را با خویشتنداری بینظیر، با روش افشاگرانه تحمل میکردیم.
سومین گام تأسیس «جنبش ملی مجاهدین » بود.
تا مردم و هواداران مجاهدین خلق و نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی، بتوانند با سازمان رابطه برقرار کنند.
و در راستای خطوط سازمان مجاهدین وارد فعالیت شوند.
وسازمان مجاهدین هم بتواند دیدگاههای خود را در ارتباط با گستردهترین اقشار مردم ارائه کند و آنها را نسبت به مواضع ارتجاعی خمینی آگاه کند.
روزها صف طولانی مردم در مقابل ستادهای سازمان تشکیل میشد. و برای نام نویسی در جنبش اقدام میکردند…
در همین دوران شرکت فعال سازمان مجاهدین خلق در پراتیکهای بزرگی مثل انتخابات مجلس و اولین انتخابات ریاست جمهوری، بهترین روند برای آزمایش استحاله و رفرم پذیری رژیم در راهبرد دموکراسی بود. و در عین حال بهترین صحنه افشای ماهیت و آگاه کردن تودههای خیانت شده، توسط خمینی بود….