همراه با سؤالات شما- قسمت ۳۰
نقشهمسیر خامنهای برای برونرفت از بحرانها و وظایف ما
خامنهای برای حفظ نظامش در برابر بحرانهای لاعلاج؛ همچنان بر طبل سرکوب و تروریسم . میکوبد برای همین هم مسیر انقباض را انتخاب کرده است. در بحث امروز مان میخواهیم ببینیم که مختصات رژیم در شرایط فعلی چیست؟
و متقابلا چه تعهدات و وظایفی پیش روی مقاومت و مردم ایران وجود دارد؟
سؤال اول: میخواستم ابتدا نگاهی داشته باشیم به وضعیت منطقهای رژیم و اینکه در چه وضعیتی به سر میبرد؟
- روز یکشنبه ۱۸خرداد، مردم سوریه طی تظاهراتی خواستار اخراج رژیم از کشورشان شدند. این مناطق تحت کنترل بشار اسد بوده و جمعیت آن عمدتاً علوی هستند آنها شعار میدادند: «سوریه آزاد، آزاد، رژیم ایران اخراج اخراج، بشار اسد برو گمشو و سوریه مال ماست و نه مال خاندان اسد».
- همزمان در عراق و در دور جدید تظاهرات، مردم و جوانان شورشی از بغداد تا نجف و کربلا و از بابل تا دیوانیه و ناصریه مردم بهخیابانها آمده بودند و خواستار برچیده شدن سلطه باندها و دستجات وابسته بهرژیم آخوندی در میهنشان بودند.
- در افغانستان نیز مردم در شهرهای کابل و هلمند، طی تظاهرات خشمگینانهیی کشتار وحشیانه مهاجران افغان را محکوم کردند همچنین به سفارت رژیم در افغانستان حمله کردند.
- در لبنان نیز هزاران تن از مردم خشمگین در بیروت و برخی دیگر از شهرهای این کشور بهخیابانها سرازیر شدند و خواستار خلعسلاح حزبالله شدند
سؤال: از این وضعیت چه نتایجی میشود گرفت؟
- صورت مسأله مردم منطقه «رژیم» است چرا که رژیم دشمن واحد مردم منطقه است و جبهه واحد، و مبارزه واحد و مشترک، از ایران تا عراق و یمن و سوریه و لبنان در پاسخ به این صورت مسأله شکل گرفته است.به عبارتی میتوان گفت که جنگ رژیم علیه مردم سوریه و عراق و لبنان ادامهٔ جنگ این رژیم علیه مردم ایران است یعنی این دشمن مشترک خلقهای منطقه است که این جنگ مشترک را خلق کرده است.
- بهدلیل ضعف مفرط و همهجانبه رژیم و بهویژه خامنهای و بهدلیل قیام مردم منطقه علیه رژیم میتوان گفت که عمق «استراتژیکی» و «حفاظتی» نظام ولایت فقیه از پای بست لرزان و ویران شده و اکنون در سیاهچالهای فرو رفته که در انتهای آن سرنگونی قرار دارد.
- اگر این موضوع درست است که تا این رژیم هست؛ این منطقه پرآشوب رنگ ثبات و آرامش نخواهد دید؛ پس میتوان نتیجه گرفت که خشم انقلاب مردم منطقه و آتشفشان قیام در ایران با خامنهای و دست نشاندگانش «هرگز» سر سازگاری ندارد و رژیم تاب ایستادن در برابر چنین جبهه مشترک و واحد مردمی را نخواهد داشت و شکست رژیم در برابر چنین جبهه مشترک و قوی و یکپارچه؛ تردید بر نمیدارد.
سؤال: رژیم برای سرکوب چه نقشه مسیری دارد؟
خامنهای چون میداند که هیچ راهحل و چشماندازی برای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مردم و جامعه ندارد؛ یکسویه و بیشکاف «سرکوب» را انتخاب کرده و برای این کار مسیر انقباض را در پیش گرفته است و تصمیم گرفته است که سه قوه نظام (مجریه و قضاییه و مقننه) را تماماً از جنس خودش انتخاب کرده و یک دست کند. تاکنون با گماردن رئیسی بر قوه قضاییه و قالیباف بر قوه مقننه بخش عمده این خط را پیش برده و در حال تکمیل آخرین گام از نقشه مسیرش یعنی روی کار آوردن دولت جوان و حزباللهی و سلیمانی نشان میباشد.
سؤال: اما در کنار اقدامات سرکوبگرانه و تروریسم رژیم ما شاهد هستیم که رژیم بهصورت مشخص مسأله مقاومت را طرح میکند و هیچگاه جنگ در این جبهه را تعطیل نکرده است بهخصوص خامنهای که هر بار روی این مسأله تأکید میکند موضوع چیست؟
- خامنهای بهخوبی میداند که موفقیت یا عدم موفقیت خودش در هر کار و در هر نقشه مسیری تابع مستقیم حضور یا عدم حضور آلترناتیو برانداز و تنها هماوردش یعنی مجاهدین است از این رو؛ خامنهای میداند که تا وقتی این مقاومت هست اجازه نخواهد داد که هیچ تحولی به سود این رژیم و در خدمت بقای آن تمام شود و به عکس این قدرت را دارد که تمامی معادلات جامعه و منطقه و شرایط بینالمللی را علیه نظامش سمت و سو دهد. از این رو میخواهد که مجاهدین را از سر راه خود بردارد.
سؤال: راهکار رژیم برای مقابله با مقاومت چیست؟
- خامنهای بخشی از مسیر اول را طی کرده و در حال تکمیل آخرین حلقات پازل انقباضی خویش است ولی نکته مهم و تعیینکننده «حذف» مقاومت یا «زمینگیر» کردن مجاهدین است.
- خامنهای میداند که مجاهدین حذف شدنی نیستند و بهخصوص بعد از هجرت بزرگ؛ توان حذف آنها را ندارد پس برای تحقق اهدافش دو راهکار عمده را در پیش گرفته است:
- اول: به کار بردن تمامی امکانات و توان خود برای دستگیری کانونهای شورشی و متوقف کردن اقدامات آنها و ضربه زدن به شبکه نیرویی مجاهدین در داخله چرا که میداند که کانون شورشی با توجه به نقش «آتش زنه» و «چاشنی» و «معین عمل» و «سمت دهنده»ای که دارند بسیار برای رژیم خطرناکند و میتوانند راهگشای قیامهای آتی در سال۹۹ باشند.
- دوم. شیطانسازی گسترده علیه مجاهدین با استفاده از عناصر خائن و بریده و سایر امکانات دولتی و ترفندهایی وزارت اطلاعات.
سؤال: پاسخ مردم و مقاومت ما چه باید باشد؟
- مقاومت نیز متقابلا باید در هر دو مسیر به خامنهای پاسخ بدهند و روی هر دو مسیر پیشروی خامنهای؛ آتش باز کنند.
- اول؛ در ارتباط با کانونهای شورشی باید با تمام قوا بر کمیت و کیفیت کار کانونهای شورشی و گسترش شبکه نیرویی تأکید کنیم؛ چرا که این دشمن است که مستقیم و بیهیچ واسطهای در سخنرانیها و در کارهایش به ما نشان میدهد که نقطه آسیب پذیرش همینجاست. و در همین نقطه است که فریادش بلند میشود و چشمانداز سرنگونی را به عیان حس میکند.
- دوم. در ارتباط با شیطانسازی نیز پاسخ در «تهاجم» است و این مسیری است که در شروع آن هستیم و تا به آخر آن را ادامه میدهیم.
- اقدامات خامنهای تدافعی است و از موضع قدرت نیست بلکه ناشی از ضعف او و نظامش است. و فهم این نکته بسیار مهم است وقتی اقدامات رژیم را ناشی از قدرت و توانمندیهایش ببینیم؛ نمیتوانیم از فرصتهای طلایی پیش رو بهخوبی استفاده کرده و در لاک دفاعی میرویم و این سود رژیم است.
- اگر خامنهای و نظامش در ضعف قرار دارد و اقداماتش برآمده از همین ضعف است پس پاسخ دشمنی که در گوشه رینگ؛ گیر افتاده است «تهاجم» حداکثر است یعنی استفاده از «فرصت» است.