خامنهای روز جمعه ۱۰مرداد بهمناسبت عید قربان بهصحنه آمد و در مورد وضعیت بهشدت بحرانی رژیم و وضعیت انفجاری جامعه، بهرغم دجالگری و دوگانهگویی، ناگزیر از اعترافهای مهمی شد و وحشت خود را از شرایط انفجاری کنونی ابراز کرد.
ولیفقیه ارتجاع که تا بهحال همیشه سعی میکرد تحریمها را کماهمیت و کماثر و حتی آن را بهنفع نظام جلوه دهد، اینبار اعتراف کرد که تحریمها مشکلاتی برای ما ایجاد کرده و جنایت علیه تمام ملت است.
بنبست مرگ و خودکشی
خامنهای هراسان از شرایط انفجاری جامعه گفت: «هدف کوتاهمدتشان این است که مردم را بهستوه بیاورند». او افزود: «هدف میانمدتشان این است که پیشرفت و بهخصوص پیشرفت علمی صورت نگیرد(پیشرفت علمی در فرهنگ رژیم و خامنهای مترادف پروژهٔ هستهای و بمب اتمی است)». بهگفتهٔ خامنهای هدف بلندمدت دشمن هم ورشکستگی کشور و دولت و فروپاشی اقتصاد است. خامنهای علاوه بر این اهداف استراتژیک سهگانه، از یک هدف جانبی هم نام برد که مضمون آن، قطع رابطه نظام با نیروهای منطقه، یعنی متوقف کردن سیاست صدور تروریسم است. خامنهای ضمن اعتراف به اینکه از داخل رژیم هم همین حرفها گفته میشود، جوابش در این مورد هم منفی بود و گفت هیچ عقلی حکم نمیکند که اقتدار منطقهای خودمان را نابود کنیم و صنعت هستهای را که حیاتی است، بهکلی کنار بگذاریم. اما این سرسختی نه ناشی از قدرت، بلکه دقیقاً ناشی از نهایت استیصال و بیراهحلی است. حرفهای خود خامنهای در این مورد کاملاً گویاست: «این که دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم یعنی ما به شما بگوییم، آقا باید شما موشک نسازید شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خوب پدرتان درآمده یعنی خودتان را بیدفاع کردید، اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه!».
یک گام عقبنشینی در مورد عزاداری محرم
در مورد کرونا، خامنهای برخلاف حرفهای قبلی خود که کرونا را یک موضوع کماهمیت و گذرا توصیف کرده بود، گفت: «مسأله، مسأله کوچکی نیست و اگر رعایتها انجام نشود آن وقت ممکن است به فاجعهای ختم شود که آن سرش ناپیدا باشد». او در همین قسمت از صحبتش به انجام مراسم محرم اشاره کرد و با دوگانهگویی و با یک عقبنشینی ناگزیر در برابر موج رو به گسترش اعتراضها و مخالفتها گفت: «در عزاداریها معیار آن چیزیست که کارشناسان بهداشت به ما میگویند و ستاد ملی کرونا بنده خودم شخصاً هر چه را که آنها لازم بدانند مراعات خواهم کرد». وی با این ترفند توپ را به زمین ستاد کرونا انداخت.
در مورد مقابله با کرونا هم خامنهای با بیان اینکه عدهای از مردم در ماجرای شیوع کرونا بهشدت آسیب دیدند و این را باید جبران کرد، این سؤال را مطرح کرد که: «کی باید جبران کند»؟ و سپس خودش در نهایت وقاحت جواب داد: «مردم! این را باید مردم جبران کنند». وقاحت خلیفهٔ پلید ارتجاع در این مورد، هر چند حیرتآور، اما قابل فهم است؛ چرا که استراتژی ضدبشری او بهبار آوردن کلانتلفات انسانی است تا از تلهای جنازهٔ قربانیان برای خود و رژیمش در برابر قیام و امواج مردم بهستوه آمده، خاکریز و راهبند بسازد. در این صورت صرف هزینه برای ممانعت از گسترش کرونا بیمعنی است؛ کما اینکه تنها در این چارچوب است که اصرار برای انجام مراسم عزاداری محرم یا برگزاری کنکور سراسری قابل فهم میگردد. اما ضحاک ماردوش ارتجاع، بنا به ماهیت خود یک عامل اصلی را بهحساب نیاورده است و آن مردم بهستوه آمدهٔ ایران و مقاومت آزادیستانشان است که اکنون در هیأت کانونهای فزایندهٔ شورشی تبلور یافته است. از اینرو هر ایرانی که بر اثر کرونا بر زمین میافتد و زیر خاک میرود، بهتعبیر رهبر مقاومت «تیک تاک قیام و سرنگونی است».
خامنهای آنجا که با سخافت همهٔ مختصات رژیمش را به نظام آمریکا و شرایط اقتصادی اجتماعی ایران را هم به شرایط آمریکا نسبت میداد، سرنوشت و آینده رژیم را با زبان معکوس و دجالگرانه، اینگونه توصیف کرد: «آتش زیر خاکستر شعله کشیده، ممکن است سرکوب کنند، ممکن است این حرکاتی که امروز در کف خیابانهای (آمریکا) در ایالتهای مختلف هست ممکن است این را سرکوبش بکنند موقتاً خاموشش کنند لکن آتش زیر خاکستر باقیست از بین نمیرود و شعله میکشد اینها نظام کنونی (آمریکا) را از بین خواهد برد». کافی است بهجای کلمهٔ آمریکا، کلمهٔ ایران را بگذاریم، تا چشمانداز واضحی از سرنوشت و آینده رژیم را ببینیم.