728 x 90

سروده چیزهای خوب

سروده چیزهای خوب

سروده چیزهای خوب
سروده چیزهای خوب

چیزهای خوب

 

 


بیا کمی به چیزهای خوب فکر کن (۲)
به آفتاب گرم و بی‌غروب فکر کن
و به شمال شهر از جنوب فکر کن
و گربه‌ای که ناگهان پلنگ می‌شود!
قیام تو که کرده‌ای و می‌کنی هنوز
واین صداقتی که از تو می‌کند بروز
و دست برندارمت چنین شبانه روز...
یقین که بی‌تو روزگار لنگ می‌شود
در این‌که لذتی نخواستیم لذتی ست (۲)
نگو که شعر این وسط کمی خجالتی ست
مزخرفاتِ این قبیله پاک صنعتی ست
وگرنه حرف این همه جفنگ می‌شود؟
اگر چه یک نفر ولیِ امر دهر شد
و کوچه ویترین دختران شهر شد
وشهر هم ز ساکنان خویش قهر شد
ولی نهایتاً جهان، قشنگ می‌شود
نهایتا: یعنی آن‌که رفت می‌رسد
که یک به دو به سه.... به شش و هفت می‌رسد
که دست هر کسی به پول نفت می‌رسد
و بین خیر و شر همیشه جنگ می‌شود
و ما به چیزهای خوب فکر می‌کنیم (۲)
و رو به سوی واژه‌های بکر می‌کنیم
و آخر هـمین ترانه ذکر می‌کنیم
که عن قریب لحظه‌ٔ تفنگ می‌شود

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/7f5be363-4ff7-4f7e-93ce-c5c9b14f1685"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات