خامنهای جلاد، با نهایت شقاوت و سبعیت، بهاعدام شهید قهرمان، محسن شکاری فرمان داد؛ با این خیال که بهشورشگران و قیامکنندگان پیام بدهد که هر اقدام آنها برای قیام را، ولو فقط بستن خیابان باشد، با اعدام جواب میدهد. اما خلیفهٔ ارتجاع تا همین جا که تنها ۴روز از ارتکاب این جنایت میگذرد، جوابی کاملاً معکوس گرفته است.
در همان روز (پنجشنبه ۱۷آذر) که محسن قهرمان با گردنی افراشته پای چوبهٔ اعدام رفت، همرزمانش در چندین عملیات، پاسخی آتشین بهضحاک خونآشام دوران دادند. از گچساران تا شیراز و از کرج تا بندرعباس و از مشکینشهر تا دزفول و از بهشهر و رشت تا شوش و شوشتر، مراکز بسیج، حوزههای جهل و جنایت و مظاهر حاکمیت آخوندی را بهآتش کشیدند. سلسله عملیات آتشینی که طی روزهای بعد نیز ادامه یافت و از گلپایگان تا مرودشت و نکا و از یزد و شیراز تا اسفراین و ایلام و از مشهد تا آمل و اصفهان و هرمزگان... شورشگران، زمین را زیر پای حاکمان خونریز بهلرزه درآورده و این پیام را بهگوش خامنهای پلید و دژخیمانش رساندند که «خامنهای ضحاک، میکشیمت زیر خاک!». همچنان که قیامکنندگان نیز طی این ۳روز، با خشمی شعلهور از داغ محسن و برافروخته از آتش انتقام، از تهران تا زاهدان و خاش و تفتان و... در سراسر ایران، یکصدا خروشیدند: «قسم بهخون یاران، ایستادهایم تا پایان».
خروش خشم و انتقام مردم ایران، از مرزها نیز فراتر رفت و هر ایرانی را در هر جای جهان که دل در گرو آزادی میهن دارد و «از خون جوانان وطن» داغدار است برانگیخت. بهمحض انتشار خبر، اشرفنشانها در برلین با تصاویر محسن قهرمان و با خشمی توفنده فریاد مرگ محتوم ظالمان را طنینافکن ساختند و بسیاری از ایرانیان شریف و آزاده در کشورهای مختلف عزم جزم مردم ایران برای سرنگونی رژیم و پیام خون محسن برای ایستادگی تا به آخر را بهگوش جهانیان رساندند. چنین بود که جنایت دژخیمان خامنهای با موجی از محکومیتهای بینالمللی و تحریمهای جدیدی مواجه شد و این رژیم ضدانسانی را یک مدار دیگر در ورطهٔ محکومیت و انزوای جهانی فرو کشید.
امواج خشم و انزجاری که از داخل و خارج کشور برخاسته بود، بهدرون رژیم سرازیر شد و وحشت سراپای حاکمان را فراگرفت و فاصله گرفتن از این جنایت ننگین و نفرتانگیز و هشدار در خصوص عواقب آن برای تمامیت رژیم، حواشی نظام – از مهرههای حذف شده و عناصر باند مغلوب و برخی از آخوندهای حکومتی- را هم فرا گرفت. روزنامهٔ فرهیختگان ۱۹آذر متعلق بهولایتی مشاور نزدیک خامنهای نوشت: «نمیتوان با فراغ بال و گشادهدستی اعدام کرد».
آخوند مقتدایی گفت: همه افرادی که حکم محارب دارند، حکم اعدام ندارند» (خبرگزاری حکومتی ایلنا ـ ۲۰آذر).
آخوند رحمت گفت: «حکم جرمهایی مانند ترساندن مردم، بستن خیابان و زخمی کردن شخص مقابل «اعدام» نیست» (سایت حکومتی شفقنا ـ ۲۰آذر).
پس از طوفان خشم و آتش در واکنش به اعدام محسن قهرمان و برای مقابله با بالاگرفتن قیام، خامنهای آن روی سکه خط اعدام برای سرکوب را با انتشار خبرهایی در خصوص تعلیق برخی احکام جنایتکارانه و جوسازی و تبلیغ پیرامون آن به نمایش گذاشت تا بهزعم خود جو ندامت و ترس و سر خم کردن را ایجاد کند. اما ضحاک زمانه اینجا را هم کور خوانده است. شورشگران برای آزادی و پیشتازان فداکار قیام مردم ایران در تجربه سراسر رنج و خون چهل و چند سال گذشته، با تمام وجود این درس را آموختهاند که تنها زبانی که درندگان عمامهدار ولایت فقیه میفهمند زبان قدرت و قاطعیت و آتش است. درسی که در تاروپود جامعهٔ ایران و در جان و روان مردمی که بهای قیام و آزادی را با خون کهکشانی از شهیدان پرداختهاند جاری است و هر نیرنگ و دجالیتی را درهم میشکند؛ درسی که هنگام خاکسپاری پیکر قهرمان شهید قیام محسن شکاری اینچنین طنین افکند: «مردم نترسید، اینها رفتنیاند! سرِ خَم قدغن!».