قیام سراسری مردم ایران پنجاهوسومین روز خود را پشت گذاشت و اولین و مهمترین نتیجهٔ این استمرار بدون انقطاع، شکست رژیم در مهار و متوقف کردن آن است.
سران و سرکردگان سیاسی و نظامی رژیم، اوایل و تا مدتی پیش وعده میدادند که کار قیام را بهزودی یکسره خواهند کرد و حتی از تمام شدن قیام دم میزدند و میگفتند تنها بعضی «حواشی» و «تبعات» آن مانده که آن هم بهزودی تمام میشود. خامنهای روز ۲۰مهر، قیام را «حوادث جزیی» خواند که «نباید حواس مسئولان را پرت کند».
اما اکنون دیگر از آن لاف و گزافها خبری نیست و او در اظهارات بعدیاش وحشت خود را از قیام و تداوم آن آشکار کرد. خامنهای روز ۱۱آبان در حالی که با دجالگری آن را بهآمریکا نسبت میداد، گفت: «اتفاقات این چند هفته صرفاً یک اغتشاش خیابانی نبود این برنامههای خیلی عمیقتری بود. دشمن یک جنگ ترکیبی را شروع کرده».
این دعاوی خلیفه درمانده ارتجاع، اذعان شیادانه به واقعیتی است که هر ناظری میتواند ببیند. نیویورک تایمز(۱۳آبان ۱۴۰۱) مینویسد: «در حالیکه اعتراضات در ایران شعله میکشد، شعارهای رژیم در تظاهرات ۱۳آبان حاکی از گسست و شقه در میان آخوندهای حاکم است».
حتی در درون رژیم نیز اشارات تلویحی یا صریح به شکست در مهار قیام و ضربه خوردن است. از جمله پاسدار سنایی راد، معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرمانده کل قوا، اعتراف میکند: «نظام از دست نرفته، اما ضربه خوردهایم»(سایت حکومتی انتخاب ـ ۱۵آبان ۱۴۰۱).
خلیفهٔ ارتجاع و دستگاه ضدبشری سرکوب آن بیش از ۵۰روز است که هر ترفند و دجالگری را آزموده و هر جنایتی را برای مهار قیام مرتکب شدهاند؛ از حمله به زندان اوین و بهآتش کشیدن آن و کشتار زندانیان بیدفاع، تا ۲کشتار و قتلعام در زاهدان و خاش، تا حمله بهدانشگاه شریف و تلاش ناموفق برای بهخاک و خون کشیدن آن و تا جنایت هولناک حرم شاهچراغ شیراز و کشتار زائران در پوشش داعش و تا برگزاری چندین ضدتظاهرات که آخرین آن نمایش ورشکستهٔ ۱۳آبان بود.
اما ۲روز پس از عربدهکشیهای روز ۱۳آبان، مجلس ارتجاع شاهد آشفتگی و سراسیمگی از استمرار قیام بود و ۲۲۷عضو مجلس ارتجاع برای ارعاب عمومی بیانیه قصاص تظاهرکنندگان صادر کردند. روز بعد در ۱۶آبان هم سردژخیم قضاییه خامنهای عربده میکشید که «باید هر چه زودتر تمامی افرادی که در جریان اغتشاشات اخیر مرتکب قتل شدند، شناسایی و به دستگاه قضایی معرفی شوند و همکاران قضایی هر چه زودتر در راستای محاکمه و مجازات بازدارنده عناصر و مسببین اغتشاشات اخیر اقدام کنند».
اما در میان این عربدههای سرکوبگرانه، شکاف و آشفتگی بر سر نحوه مهار قیام هم رو به تشدید و مزید بر علت شده است. نه تنها امثال علی لاریجانی یعنی مهره حذف شده برای بالا کشیدن رئیسی به خردهگیری از حاکمان درمانده میپردازد، بلکه پاسدار-چماقداری مثل قالیباف هم در کرسی ریاست مجلس فرمایشی و انقباضی، از اصلاح حکمرانی! البته بعد از برقراری امنیت دم میزند.
در آشفته بازار ولایت ارتجاع، خامنهای بیش از هر چیز میکوشد تا از یکسو به نیروهای وارفته در پایین روحیه بدهد و از سوی دیگر شکاف و گسل در بالا را ببندد.
خامنهای خوب میداند که تا وقتی نتواند شکاف بالای رژیم بر سر قیام و نحوه برخورد با آن را ببندد، اقدامی مثل کشتار آبان ۹۸، باعث رادیکالتر شدن قیام و انقلاب میشود و شقه در رژیمش را نیز بیشتر میکند. همچنانکه رهبر مقاومت گفت: «دشمن زبون در بنبست و استیصال دست و پا میزند. اگر سرکوب نکند طوفان قیام و انقلاب بالا میگیرد. اگر به سرکوب حداکثری رو بیاورد، شعلههای ”آتش جواب آتش“ فروزان میشود و طومار ولایت را درهممیپیچد»(از پیام مسعود رجوی ـ ۸آبان ۱۴۰۱).