همراه با سؤالات شما ـ شماره ۶۵
در نظام ولایت فقیه انتخابات هیچ معنایی ندارد. چرا که وقتی رأس نظام که ولیفقیه باشد خود منتخب مردم نیست و بهصورت مطلق همه کاره نظام است؛ دیگر نمیتوان از هیچ اقدام یا نهاد دمکراتیکی در این نظام نام برد. آنهایی که از انواع فیلترها گذشته و ریاست جمهور میشوند بهقول خودشان دست آخر به تدارکاتچی ولیفقیه تبدیل میشوند.
در نظام ولایت انتخابات در حقیقت هر چه هست؛ انتصاب بوده و هست. در این برنامه میخواهیم به بخشی دیگر از سؤالات حول انتخابات بپرادزیم:
کاندیداها در انتخابات امسال چگونه مشخص شدند؟
با استناد به قانون اساسی رژیم، رئیسجمهور رجال سیاسی شیعه است. ببینید با این دو کلمه سه واژه «رجال» «سیاسی» و «شیعی» چه بلایی سر مردم ایران آوردهاند: زنان ۵۰درصد جمعیت ایران/ چندین میلیون اقلیتهای مذهبی (سنی، یهودی، مسیحی، بهایی و...)؛ حذف شده هستند بنابراین اکثریت جامعه از کاندیدا شدن ریاستجمهوری محروماند همان درصد باقی مانده را هم با واژه رجال سیاسی محروم کردهاند. در انتخابات۱۴۰۰ در همین کادر باقیمانده ۵۹۲نفر کاندید شدند که شورای نگهبان ۵۵۲ آنها را چشم بسته حذف کرد و فقط ۴۰نفر ماند و از ۴۰نفر ۷نفر را اعلام کرد. که همه کاندیدای پوششی رئیسی هستند (کاریکاتوری که نشان میدهد در هر هفت صندوق رئیسی ایستاده/ یا مسابقه فوتبالی که تنها یک باز یکن دارد و حریفی هم در کار نیست یا مسابقه دو که در شروع رئیسی با شلیک کلت خودش شروع میکند و بعد رقیبان را با کلت میزند و خودش هم نای دویدن ندارد و گماشتگان خط پایانی برایش جلو میآوردند. ).
چرا خامنهای باند اصلاحطلب را تماماً کنار گذاشت؟
- در یک جمله تاریخ مصرفشان برای خامنهای چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی تمام شده بود.
- سلاخی باند اصلاحات؛ الزام اجتنابناپذیری برای روی کار آوردن رئیسی بود.
خدمات این باند برای خامنهای در این سالها چه بوده است؟
- شراکت تک به تک افراد این جریان در مناصب اطلاعاتی و قتل و کشتار مردم/ تمامی کسانی که امروز مدعی اصلاحطلبی هستند؛ از روحانی گرفته تا ربیعی گرفته تا بقیه آنها از معروفترین عناصر امنیتی و شکنجهگران و اطلاعاتیهای دهه۶۰ هستند و قتلهای زنجیرهیی و شهادت دهها هزار مجاهد و مبارز انقلابی و صدها ترور در خارج از کشور و... بخشی از افتخارات آنها به حساب میآید.
- مهمترین خدمت این جریان برای حفظ نظام و بقای خامنهای عبارت است:
یکم. ایفای نقش «حائل» بین ولیفقیه و مردم و اینکه نگذارند تا تضاد مردم و خامنهای به نقطه بلوغ خودش نزدیک شود (نقش سوپاپ برای دیگ زودپز جامعه)
دوم: ایفای نقش آلترناتیو درونی برای رژیم و منحرف کردن زنان و مردان شورشی از پیوستن به تنها آلترناتیو برانداز و مجاهدین
سوم: ترویج گسترده فرهنگ «نه جنگ» و مبارزه «بی هزینه» که دقیقاً رودرروی خط کانونهای شورشی و سرنگونی قهرآمیز این رژیم بود.
چهارم. بزک رژیم بهعنوان یک نظام دمکراتیک و اینکه در آن اختلاف عقاید و آرا و نقد و... وجود دارد.
پنجم. زمینهسازی برای خط مماشات و اینکه خامنهای آلترناتیوی در درون نظام دارد! مماشاتگران نیز آگاهانه چشم خود را بسته و برای تأمین منافع خود و چپاول سرمایههای این ملت؛ سالها برای بقای نظام و خامنهای هر چه توانستند از جیب مردم و مقاومت در آورده و هر چه داشتند به پایش خامنهای و نظامش ریختند.
ششم. این جریان در عرصه دیپلماتیک نیز تماماً در خدمت تروریسم بینالمللی و منطقهیی رژیم عمل کرد و به همه جنایات قاسم سلیمانی و کشتار و ویرانی میلیونها مردم منطقه پوشش داد. آنها خود معترف هستند که اگر این عناصر در مواضع دیپلماتیک نبودند؛ هرگز سلیمانی نمیتوانست در این ابعاد؛ پیشروی داشته باشد.
خلاصه: نقش این باند جنایتکار را یکی از همین عناصر بهخوبی توصیف کرده است: «خدمتی که جریان اصلاحات به خامنهای و حفظ نظام کرد؛ اگر نگوییم از سپاه بیشتر نبوده؛ کمتر از سپاه نبوده نیز نبوده است!»
خامنهای برای آوردن رئیسی حاضر به پرداخت چه قیمتی شد و چرا؟……