در حالیکه بیش از ۴۰روز از بحران خاورمیانه و جنگ فاجعهبار در غزه میگذرد، راهحل «دو کشوری» برای تحقق صلح پایدار در خاورمیانه از زیر خاک و خاکستر سالیان بیرون آمده و یک اجماع جهانی بر سر آن شکل گرفته است. مهمتر از هر چیز اینکه محمود عباس رئیس دولت فلسطین که همراه با یاسر عرفات یار دیرینش از پایهگذاران آن بود بر همین راهحل بر اساس توافقات بینالمللی که قبلاً صورت گرفته تأکید دارد و به نوری از صلح در انتهای تونل تاریک جنگ و کشتاری که وجدان بشریت را جریحهدار کرده، تبدیل شده است.
اما در برابر این اجماع بینالمللی که همهٔ کشورهای عربی و مسلمان، آمریکا و تمام کشورهای اروپایی و اتحادیهٔ اروپا را در برمیگیرد. یک استثنا وجود دارد و آن رژیم آخوندی است.
این مخالفت ننگین، دشمنی بالفعل رژیم آخوندی با دولت فلسطین و تنها نمایندهٔ مردم فلسطین یعنی سازمان آزادیبخش به رهبری محمود عباس را بارز میکند و گواه خصومت فاشیسم جنگافروز دینی با صلح خاورمیانه است. معنای بلافصل این خصومت هم این است رژیم ولایت فقیه بهدلیل ماهیت قرون وسطاییاش، جز در بحران و جنگافروزی آیندهیی برای خود نمیبیند.
یک نماد برجسته اجماع قدرتمند بر سر راهحل دو کشوری در اجلاس اضطراری یکروزه سران کشورهای عربی و اسلامی بود که با حضور و سخنرانی محمودعباس برای مذاکره درباره وضعیت غزه در ریاض پایتخت عربستان تشکیل شد. اما رئیسی جلاد در همین اجلاس راهکار «یک کشوری» را پیشنهاد نمود و پس از بازگشت از کنفرانس ریاض نیز ضمن ابراز مخالفت با «راهکار دو دولت» راهکار «یک کشوری» رژیم را «کاملاً دموکراتیک مبتنی بر مراجعه بهآرای همه فلسطینیان اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی برای تعیین سرنوشتشان» توصیف کرد (خبرگزاری دولتی ایرنا ـ ۲۱آبان).
شنیدن کلماتی از قبیل دموکراتیک و دم زدن از حقوق برابر پیروان ادیان مختلف، از زبان جلاد قتلعام و گماشتهٔ فاشیسم دینی البته مضحک است، اما مضحکتر و تماشاییتر انزوای رژیم آخوندی است که در همهٔ دنیا، تنها طرفی است که علناً با راهحل دو کشوری و دولت فلسطین و رهبری آن مخالفت و خصومت میورزد. البته نباید از نظر دور داشت که جناحی از افراطیون اسراییل هم در این باره با رژیم آخوندها اتفاقنظر دارند.
رژیم فریبکار ولایت فقیه که خنجر خیانت و تفرقهافکنی و جنگافروزیاش، پشت و پهلوی مردم فلسطین را از هم دریده، برای مخالفت با راهحل دو کشوری، علم «یک کشوری» را برداشته و با یک ژست دجالگرانه و دعاوی ضداسرائیلی، در عمل و در صحنهٔ سیاسی روز دولت فلسطین و خواست و شعار آن را از معادلهٔ حذف میکند.
شیادی و فریبکاری مسخره خامنهای در این است که وی هرگز همهپرسی را در ایران برنتافته و برای روی کار آوردن همین رئیسی جلاد، حتی سرسپردگانش را در انتخابات فرمایشی رد صلاحیت کرده، اما در خصومت با صلح خاورمیانه و دولت فلسطین، با دم زدن از «آرای عمومی» چک بیمحل «همهپرسی» میکشد و راهکار «مراجعه بهآرای همهٔ فلسطینیان اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی برای تعیین سرنوشتشان» را پیشنهاد میکند!
در همین راستا کنعانی فراشباشی وزارتخارجه جلادان در پاسخ بهخبرنگار یک رسانهٔ عربی در مورد راهحل دو کشوری و اینکه: «با توجه بهشرایط کنونی آیا این ایده امکانپذیر است یا خیر؟»، راهحل دو کشوری را رد میکند و میگوید: «ایران در ارتباط با مسأله فلسطین بهتنها راهحلی که اعتقاد دارد تشکیل دولت واحد فلسطینی از بحر تا نهر است» (خبرگزاری حکومتی ایرانپرس ـ ۲۲آبان ۴۰۲).
این دجالبازی و باد و بلوف آخوندی «از بحر تا نهر»! البته چیزی نیست جز دشمنی بالفعل با دولت فلسطین و کین توزی با صلح خاورمیانه. چرا که اسراییل نقداً بهعنوان یک کشور وجود دارد و آنچه از طرح نسیه «یک کشوری» بهطور نقد، عاید مردم فلسطین میشود، بیکشوری، آوارگی، جنگ و کشتار، تفرقه و سیهروزی است. این همان چیزی است که تا همین امروز از رژیم آخوندی نصیب مردم فلسطین شده است. چاشنی این تبلیغات دجالگرانه نیز، ادامهٔ حملات کینتوزانه علیه دولت فلسطین توسط رسانهها و مهرههای حکومتی است و آنها رئیسجمهور محمود عباس را با همان کلمات و توصیفاتی که در مورد عرفات فقید بهکار میبردند، مورد هتاکی قرار میدهند.
اما واقعیت این است که مناقشهٔ رژیم آخوندی بر سر طرح اجماعی «دو کشوری» اکنون بهآیینه و نماد انزوا و رسوایی فاشیسم دینی یعنی برملا شدن کین توزی آن با صلح و آرمان فلسطین تبدیل شده است.