بزرگترین جنایت و خیانت خمینی، خیانت بهامید و اعتماد مردم ایران بود. مردمی که زیر پای این دجال پلید فرش خون گستردند و همهٔ اعتمادشان را نثار او کردند. اما همینکه بر یابوی قدرت سوار شد، نقاب ریا از چهرهاش برافتاد و چه رزم و صبر و رنج و خونی نثار شد تا همگان دیدند که در پس و پشت آن نقاب ریایی، چه هیولایی کمین کرده است؛ هیولای آدمخواری که برای حفظ و بسط قدرت اهریمنی خود، نه از خون جوانان وطن سیرایی دارد و نه دروغ و دجالیت و از شکستن قلمها، دوختن دهانها، بهبند کشیدن اندیشهها و برپا کردن دارها در میدانها و ویرانی کشور ابایی.
یکی از وجوه چشمگیر بیست و هفتمین همیاری ملی با سیمای آزادی که همزمان با قیام سراسری برای بهزیر کشیدن ضحاک دوران و رژیم جلادان برگزار شد، اعتماد و امیدی شکوفا بود که جلوههایش تقریباً در تمامی تماسها و کمکهای همیاری با سیمای آزادی میدرخشید.
یک هموطن در مورد کمکهای اهدایی گفت: «چرا با دست باز ما این کمکها رو میکنیم؟ فساد مالی وقتی نباشه توی سازمانی، آدم با اعتماد بهش کمک میکنه برای اینکه در نهایتش میبینه که فساد مالی که نیست، فساد اخلاقی که نیست، خب در مقابلش چه چیزهای دیگه هست، مهمتر از همه اینها هر کسی هر جریانی هر سازمانی چقدر حاضره بده؟ چقدر حاضره فدا کنه؟ چقدر حاضره از جیبش خرج کنه تا بهآزادی و استقلال برسیم؟ بخدا من اگر یک میلیارد از یک جایی بهدستم برسه، همه یک میلیارد دلار رو تقدیم سیمای آزادی میکنم برای اینکه میدونم بهمصرف درست میرسونند».
هموطنی دیگر ضمن اعلام کمک جمعی همیاران درباره آنها توضیح داد: «دلم میخواد این رو بدونید که این عزیزان در چه شرایطی با چه عشقی، هر سنتاش و هر دلارش رو همراه با اشک و همراه با عشق، همراه با عاطفه همراه با خشم نسبت بهاین جلاد خونخوار، بهاین دیکتاتوری خون آشام، همراه با افتخار و همراه با امید تقدیم کردند».
یکی از یاران مقاومت در پاسخ بهاین سؤال که از کجا اعتماد داری پولی که با این زحمت درمیآوری، حیف و میل نمیشود؟ گفت: «باور کنید شرافتمندانه میگویم که لحظهای، حتی نصف ثانیه هم بهاین فکر نکردهام که حیف و میل میشود. در رابطه با مجاهدین خلق ایران هر یک دلاری که بهدست مجاهدین خلق میرسه، چه میلیون باشه، چه یه دلار باشه، تمام این پول خرج مقاومت و سرنگونی میشه؛ فرق نمیکنه کجا خرج میشه ولی راستایش و فلشش، سرنگونی است».
کم نبودند اعضای کانونهای شورشی و هموطنانی که میگفتند هیچ مالی و اندوختهیی برای پرداخت ندارند، اما آمادهاند جانشان را برای تحقق آرمان آزادی که مجاهدین پرچمدار و پیشتاز آن هستند، بپردازند. چرا؟ زیرا اعتماد مطلق دارند که هیچ قطره از خونشان و هیچ ذره از رنجشان، در زیر پرچم این سازمان و این مقاومت هدر نمیرود. این سازمانی نیست که با خون شهیدانش معامله کند، زد و بند کند تا بهقدرت و جاه برسد. نیرویی نیست که انقلاب و منافع زحمتکشان و محرومان و طبقات فرودست را بهاستثمارگران و ارباب قدرت بفروشد.
دربارهٔ ارزش و اهمیت احیای امید و اعتماد خیانت شده یک خلق، حق مطلب را رهبر مقاومت ادا کرده است؛ آن جا که میگوید: «این الطاف و توجهات ارجمند میهنی که نشانهٔ قلبهای سرشار و وجدانهای بیدار ایران و ایرانی است، طبعاً مسئولیت مجاهدین و رزمآوران و اعضا و فعالان مقاومت ایران را دوچندان میکند. آرزو و دعا میکنم که درست در نقطه مقابل خمینی، دجالی که بهامید و اعتماد مردم ما خیانت و آن را در زیر نعلین ستم و عبای ریا پرپر کرد، خدا به مجاهدین و همهٔ اجزا و اعضای مقاومت ایران شایستگی برخورداری از مهر و محبت و امید و اعتماد شما را عطا کند» (۲۲بهمن ۱۳۷۸).