کرونا ویدو مدرسه رفتن- شعری از م.شوق
کرونا ویدو مدرسه رفتن
صاف صاف قلب حادثه رفتن
زنگ تفریح و این سؤال از هم
چندتا همکلاس مان شده کم
چند آموزگار رفت از دست
چند آقا مدیر را کشته است
مدرسه، مدرسه با هوای پر از یاد
مدرسه با هوای بیفریاد
سال تحصیلی کرونایی
بنویسید ما چه انسانیم
بنویسیم از مزار کووید
یا از آن واکسنی که نیست پدید
زنگ درس حساب بشماریم
چندتایمان دوباره بیماریم
همه چیز در نظام ملایی
شده آلوده و کرونایی
حرف تا حرف درس مدرسه را
پاکسازی نموده حاج آقا
نان، نان که میداد دستمان مامان
نیست در خانهها به قیمت جان
.......