از نگاه مسعود رجوی – آزمایش بود و نبود
بههرحال افسوس و صد افسوس که در خلأ رهبری ذیصلاح، در فقدان سازمان رهبریکنندهٔ انقلابی و در شرایطی که یک جانشین دموکراتیک و مردمی در کار نبود برای حکومت شاه، لشگر اوباش و اراذل به رهبری خمینی از راه رسید و شد اونچه که تمامی مردم ایران طعم تخلش رو به سختی چشیدند.
ذبح کلمات
وقتی که خمینی راهبر و امام شد در قدم اول کلمه، ذبح شد. یعنی کلمه، عاری از محتوا و مفهوم شد.
کلمههای ارزشمند مثل انقلاب، مثل اسلام، مثلا استقلال، مثل آزادی، مثل جمهوری.
این کلمهها پیاپی خوار و بیمقدار و مبتذل و بیارزش شدند. وحشیانهترین شکنجهها رو اسمش رو گذاشتند تعزیر و تا توانستند تحت لوای دین و مشروعه دست بریدند و چشم درآوردند و سنگسار کردند. و بعد به جنگ کثیف و وحشی هم موهبت الهی نام دادند.
خمینی بزرگترین بلیه تاریخ ایران
یقیناً خمینی بزرگترین بلیه سیاسی و اجتماعی و مذهبی تاریخ ایرانه.
خلاصه بگم، آزمایش وجود و لاوجود ایران و ایرانیست. که وجود برای ایران و ایرانی حقه یا لاوجود؟ بقا یا فنای فرهنگ و میهن و تاریخ و تمامیت کشور ما، لاجرم به غلبه یا شکست ما در نبرد با این ارتجاع ضدتاریخی مشروطه. پیروز بشویم بسیار خب، باقی هستیم و خواهیم بود.
اگر خمینی بر ایران چیره بشود و سرنگون نشود، خب این دیگه فنای فرهنگ ماست فنای تاریخ ماست از هم پاشیدن میهن ماست.
سهمگینترین نبرد مردم ایران
یعنی امروز مردم ایران درگیر سهمگینترین نبردها و پنجه در پنجهٔ درندهترین گرگهای تاریخ این سرزمینند.
باشد که با سوزاندن ریش و ریشهٔ خمینی و رژیمش هر دوتا چشم مردم ایران در یک چنین سالروزی روشن و خندان بشه.
باشد که با موکب صلح و آزادی، امیدها و اعتمادهای پرپر شده و اون شور شگفت، اون همدلی، اون همنوایی، همنوایی بیمانند روزهای انقلاب ضدسلطنتی، با آگاهی، با عمقی صد برابر، به کوری چشم خمینی از سرگرفته بشه.
گزیدهای از سخنان مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران