نبردی برای همه
بعد از مدت کوتاهی من را با چند تا از بچههایی که با هم در زندان زندگی جمعی داشتیم به بازجویی صدا زدند. جمع کوچک ما در همان بند شامل بخشی از هواداران مجاهدین بود که بیش از ۹۰درصد زندانیان را تشکیل میدادند، همه بهتجربه دریافته بودند که بدون یک برنامه و زندگی جمعی شرایط زندان از آنچه که هست بسیار سختر میشود.
برای مقابله با سختیهای زندان یا در واقع برای کاهش دادن فشارهایش، اوقات روزانه را برنامهریزی میکردیم و مثلا ساعتهایی را قرآن و نهج البلاغه میخواندیم ساعتهای ورزش میکردیم یا در بخشی از ساعتهای روز بهطور جمعی با کمترین امکانات موجود کاردستی درست میکردیم کار دستیهای رایج در زندان عبارت بودنداز، کار کردن روی هستههای خرما، هستههای خرما را آرام آرام روی زمین می سائیدیم تا بهآن شکلی که می خواستیم در بیاوریم و حسابی صیقل میزدیم و با آن تسبیه و یا دستبند و گردنبند درست میکردیم....
.... آنچه دژخیمان خمینی در زندانها، بر سر حتی هواداران ساده مجاهدین آوردند چنان ابعاد غیرقابل باوری دارد، که آنچه من دیدهام تنها بخشی بسیار کوچکی از آن و بسان قطرهای از دریا است.
بعد از مدتی که از شکلگیری کارهای جمعی ما میگذشت یک روز چند نفری از ما را به بازجویی صدا زدند، از صدا زدن چنین ترکیبی اولین احساسی که بهما دست داد یا تحلیلی که از ذهنمان گذشت این بود که باید خبری شده باشد یا کسی از ما چیزی لو داده است. ما را بهداخل شعبه بردند و بدون اینکه چیزی بگویند یک چارت تشکیلاتی در مقابل مان گذاشتند که روی آن اسامی بسیاری از افراد بند ما نوشته شده بود، سپس یک سلسله سؤالها مطرح کردند و بههر کس گفتند جداگانه بنویس، از جمع ما هیچکس چیز ننوشت و همه ما ساکت نشستیم. ما را تا صبح روز بعد همان جا رها کردند، و کسی سراغ مان نیامد، نه غذایی بهما داده شد نه کسی حرف میزد و نه اجازه توالت رفتن داشتیم....
یک فشار روحی سازمان یافته، که زندانیان را مجبور میکردند توسط خودشان علیه یک یا چند زندانی دیگر اعمال شود. چند خائن خود فروخته هم بهعنوان خبر چین نقض این محدودیت را به بازجوها گزارش میکردند. فریبا در مقابل این بایکوت بهمحض اینکه کسی میخواست به طرفش برود آشکارا بیاعتنای میکرد و هر تماسی را پس میزد زیرا نمیخواست سایر بچهها بهخاطر او زیر شکنجه بروند.
او این وضعیت را با صبر و خوش روی و سرحالی تمام پذیرفت و خودش پیشاپیش با کسی حرف نمیزد تا زیر ضرب نرود. چند خبر چین و خائنی که در بند بودند مستمر او را زیر نظر داشتند تا اگر کسی ممنوعیت را شکست سریع گزارش بدهند و هر دو را زیر تیغ ببرند....