قبلا گفته بودیم که ظهور اسلام، ظهور عقل استقرایی بود و نه مجردات ناب ذهنی. کافی است نظری بیفکنیم به تأثیری که فرهنگ اسلامی روی پیشرفت علوم و فنون در جامعه علمی دوران گذشته داشته است. میبینیم که خیلی جاها، چیزهایی که ارائه شده، شاید فی الواقع اسلام نبوده، بل تقاطی مرامها و مکتبهای مختلف بوده است....
در فصلهای گذشته ضمن صحبت، از لغت تکامل زیاد استفاده کردیم، ولی ً اساساً تکامل یعنی چه؟ در حقیقت سؤال این است: چرا جریان تحولات و تغییرات دنیای مادی و جهان پیرامون، از ابر هیدروژنی اولیه تا انسان اجتماعی امروز را تکامل نامگذاری میکنیم؟ ضمن بررسیهای گذشته، در سایه دستآوردهای علمی، امروز ما میتوانیم جهت اصلی راهی را که آفرینش در این مدت پیموده، یعنی آن مسیر و نظم کلی را تشخیص بدهیم....
در مورد سمفونی آفرینش هم دیدیم که بهرغم همه زیر و بمها، به تدریج آهنگی را زمزمه میکرد که امروز جهت اصلیاش برای ما روشن است؛ آهنگی که تا مدتها گوش بشر یارای شنیدنش را نداشت. آهنگی که در یک نظم کلی و همه جانبه؛ متجلی است....