خامنهای در ابتدای سال لاف زد که به قیامآفرینان «سیلی» زده و اینگونه تلاش کرد واقعیت آتش قیام و انقلاب را زیر خاکستر سرکوب پنهان کند.
اما اکنون این سرکردگان نظام هستند که پیاپی نالههای «دشمن در کمین است» و «جوانان را دریابید» سرمیدهند، از وفور سلاح در دست مردم ابراز وحشت میکنند و از هلاکت پاسداران امنیت نظام در درگیریها فریاد و فغان سرمیدهند.
روز سهشنبه ۲۳خرداد مجتبی یوسفی عضو هیأت رئیسهٔ مجلس ارتجاع در جلسه این مجلس وحشتزده گفت: «من دیروز اخبار را گوش میدادم شاید بالای سه چهار تا فقط دیروز نیروی انتظامی [کشته] داد... اتفاقهایی دارد میافتد مخصوصاً در وفور سلاح که باید یک فکر عاجلی برایش شود نمیشود روزانه شاهد این اتفاقها باشیم...».
چه چیزی دلواپسان نظام را اینچنین آشفته و هراسان کرده است؟
نخست، روند رو بهرشد واکنشهای انقلابی مردم و جوانان بهستوه آمده در برابر مأموران سرکوبگر و اینکه بهخصوص نسل جوان از بن استخوان به این حقیقت ایمان آورده که آخوندهای فاسد حاکم و پاسداران جنایتکارشان تنها زبانی که میفهمند، زبان قاطعیت و قهر انقلابی است. همان حقیقتی که آخوندها تلاش کردهاند به مدد همدستان داخلی و حامیان استعماری خود آن را بپوشانند و در عین اعمال وحشیانهترین خشونت و کشتار و اعدام، برای قربانیان جنایاتشان روضه «خشونتپرهیزی» بخوانند.
واقعیت مهمتر این است که این واکنشهای اجتماعی و این جویبارهای خشم شعلهور نهایتاً مقصد خود را پیدا میکند و به آن میپیوندد. ریشه و علت وحشت حاکمان نیز در همینجا است.
روزنامه حکومتی فرهیختگان متعلق به ولایتی مشاور خامنهای روز ۲۳خرداد با وحشت از پیامدهای کیفر یافتن پاسداران و مزدوران سرکوبگر خامنهای در درگیریها نوشت: [کشته شدن] یک پلیس در واقع ذبح امنیت و در مرحله بعد طبیعی جلوه کردن خشونت آنهم در افراطیترین مدل آن است. حال این مسأله را اگر صرفاً از طریق چند خط خبری دنبال کنیم در نهایت ممکن است در لابهلای اخبار وسیع گم شود، اما این پلیس نماینده یک منطق امنیتی است که اگر به این پیشفرضها توجه شود ما شاهد نوعی تئوریزه شدن خشونت خواهیم بود که اولین گام برای شروع نرمالیزه شدن است.
روزنامه ولایتی در ادامه میافزاید: آنچه بهنام خشونت در حال تئوریزه شدن است، این است که مبارزه مدنی یا به تعبیر بهتر مبارزه منفی در دل ساختار خود خشونت را داراست و اگر هر چند وقت فردی از نیروی انتظامی [کشته] میشود بهنوعی جبر مبارزه است... ولی این دیدگاه به افکار دهه ۶۰ سازمان منافقین شباهت زیادی دارد... عادی شدن این امر قطعاً کشور را بهسمت بحرانهای وسیعی سوق میدهد که کنترل آن بسیار هزینهزا است.
سخنگوی مجاهدین در پاسخ به ولایتی در مقام مشاور عالی خامنهای در مورد اینکه این دیدگاه به افکار دهه ۶۰ سازمان مجاهدین شباهت زیادی دارد گفت: «شباهت ندارد، ادامه همان راه است و باش تا شام سرنگونی ولایت و دولتت بدمد!».