مسعود گنجینه عظیم، گوهر گرانبها، دریای ژرف، کوه سر به فلک کشیده، آسمان لایتناهی و آتشفشان خاموشی ناپذیریه که شما تا بهحال فقط قسمت بسیار ناچیز و جزیی از اون رو که در حیطه نظرتون بوده دید. و قسمت اعظم اون ناپیداست.
راستی که اگر چاه باطل خمینی اونقدر عمیقه که از شقاوت، سیاهی و پلیدی اون هیچکس نتونسته تا الآن یک تصویر و گزارش درست بده و کسی نتونسته تا الآن عمق اون رو ببینه.
عوضش در مقابلش قله رفیع و سترگ حق مسعود که مبشر رهایی، رحمت، یگانگی، آزادی، سفیدی و سرسبزیه اونقدر سر به فلک کشیده است که کسی نتونسته تا بهحال اونو اندازه کنه.
راستی آیا بینهای بالاتر از وجود مسعود در برابر خمینی برای عدالت خدا اون هم تو زمان ما یافت میشه؟
براستی که من این روزها خیلی به این فکر میکنم و راستش مومنتر شدم به خدا، اون رو بهتر به چشم میبینم و راستش این روزها اون رو بیشازپیش سجده میکنم و شکر نعم اون رو بهجا میذارم.
چون فکر میکنم که اگه مسعود با همه عظمتش نبود، چگونه ننگ خمینی از دامن اسلام و حتی بشریت میتونست پاک بشه؟
راستی مردم ایران و هر ایرانی هر جا که باشه چجوری میتونست از ننگ خمینی نجات پیدا کنه؟
و بعد از خمینی چجوری میتونست سرش رو بلند کنه؟ راستی مسلمونها بعد از ننگ خمینی چجوری میتونستن سرشون رو بلند کنن و دیگه اسم اسلام رو بیارن؟
مسعود باطل السحر خمینی
الای با باطل السحر خمینی یعنی مسعود؟ الا اینکه مسعودی میبود و وارد صحنه میشد و هر آنچه رو که از سیاهی و بطالت، که خمینی بافته بود پنبه میکرد؟
من که فکر نمیکنم. امکان نداشت. اینجاست که راستش یکبار دیگه در برابر عدل خدا آدم زانو میزنه.
و خوشا بهحال ما که در روزگاری هستیم که اگر خمینی و خمینی صفتان رو میبینیم، با همه شقاوت و درنده خوییشون، اقلا خوبه که مسعود رو هم میبینیم، با همه عظمتش و کار کردهای ایدئولوژیکش.
سی سال از قتلعام سی هزار زندانی سیاسی گذشت. اما نه آخوندها توانستند این حماسه بزرگ و سرخفام رو پنهان کنند و نه مماشاتگران قادر شدند این واقعه رو به سود رژیم از اهمیت بیندازند.
من بارها از زندانیان از بند رسته شنیدهام که این مجاهدین دلیر، در شرایط بسیار سخت و طاقتفرسا، در همون لحظهها که آرمان هر کس و انتخابهای اون به آزمایش کشیده میشه.
با نام مسعود بوسه بر تیرک اعدام میزدند
بله درست در همون شرایط مسعود رو انتخاب میکردند و در برابر شکنجهگران و جلادان به مسعود درود میفرستادند و با نام او بر تیرک اعدام بوسه میزدند.
بیشک آنها در تکرار این سرخترین نام زمانه ما، پیامی داشته و دارند. پیامشان این است که: «ای نسلهایی که بعد از ما میآیید، ای جوانانی که داستان تمام ناشده ما را میشنوید، راه و آرمان مسعود را در پیش بگیرید.
راه نبرد برای جامعهای عاری از ستم و بهره کشی، عاری از اختناق و استبداد و عاری از جهل و فریب و راه و آرمانی که با کلمه مقدس آزادی معنی میشود.
امروز سی سال از اون قتلعام میگذرد اما باز هم دعوا بر سر موضع داشتن و مقاومت کردن است.
حالا سر موضعی ها نامشان کانونهای شورشیست. نامشان نیروهای برانداز است.
و چنان که مسعود گفته است پاسخ واقعی و ضروری و حقیقی در جنگ صد برابر و شورشگری حداکثر بوده، هست و خواهد بود تا آنجا که از طریق کانونهای شورشی به ارتش آزادیبخش ملی اعتلا یابد و سپاه دشمن ضدبشر را در هم بکوبد.