از زمانی که هواپیمایی ماهان، وابسته به سپاه پاسداران ویروس کرونا را به مرزهای ایران وارد کرد، نظام آخوندی سیاستهای مختلفی را در مواجهه با آن اتخاذ نمود؛ سیاستهایی، یک سمت و سو بیشتر نداشتند: تبدیل کرونا به یک «فرصت»! برای تداوم بیشتر سلطهٔ ننگین آخوندها بر میهنمان، ایران. به عبارت دیگر، استفاده از این ویروس مهلک و انسانستیز برای پوشاندن و به حاشیه بردن سایر بحرانهای حکومت و از جمله به حاشیه بردن موضوع روی میز آن یعنی سرنگونی و قیام.
خامنهای: «این (کرونا) میتواند یک دستاورد باشد»
قیام آبان ۹۸ و تکانهها و پسلرزههای آن در دی همان سال، از خیزش دانشجویان و هلاکت قاسم سلیمانی و همچنین بیاعتمادی عمومی به حاکمیت در جریان سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی به دست سپاه پاسداران و نیز سیلی محکم مردم ایران بر بناگوش استبداد دینی، در نمایش انتخابات، سرنگونی نظام ولایت فقیه را در چشمانداز قرار داد. خامنهای در محاصرهٔ تنگناها و بحرانهای مرگبار سرنگونی نیاز به یک عامل خارجی داشت تا با اتکا به آن برونرفتی پیدا کند. به همین دلیل ورود کرونا به ایران را به منزلهٔ همان عامل خارجی مطلوب مغتنم شمرد.
خامنهای در درختکاری نمایشی خود در مورد این «نعمت»! یا «فرصت»! آسمانی گفت:
« این بلا بهنظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگتر هم وجود داشته و داره... این میتواند یک دستاورد باشد. اگر این دستآوردهای را داشته باشیم، بلا برای ما تبدیل میشود بهنعمت، تهدید تبدیل میشود بهفرصت.» (تلویزیون شبکه یک رژیم ۱۳اسفند۹۸)
کرونا، با رحمت مطلقهٔ الهی هماهنگ است!
نگاهی به پیام نوروزی آخوند جوادی آملی ما را از هر توضیح بینیاز میکند:
«این رخداد [کرونا] با رحمت مطلقه الهی هماهنگ است، گاهی خدای سبحان خوابیدهها را بیدار، غافلها را هوشیار و بیتفاوتها را حساس میکند.»
این مرجع تقلید سینهچاک نظام که مانند خامنهای از درد و گرسنگی و حرمان زحمتکشان در دوران کرونا بیخبر است با لاقیدی افزود: «ممکن است بیماری کرونا آسیبهایی برساند اما دلها را متوجه ذات اقدس الله میکند.» (پایگاه اطلاعرسانی نشست دورهای اساتید ـ ۴فروردین ۹۹)
منظور او این است که درست است کرونا با تلفاتی در بین مردم همراه است باشد اما در نهایت سودبرندهٔ آن نظام آخوندی و ایدئولوژی ارتجاعی ولایت فقیه است.
خمینی: باید قدر این نعمت را بدانید!
این بحث را داشته باشیم و بایک فلاشبک به سال ۵۹سال شروع جنگ خانمانسوز و ضدمیهنی بین ایران و عراق برویم.
خمینی برای تحمیل دیکتاتوری دینی مورد نظر خود به نیروهای آزاد شده از انقلاب ضدسلطنتی و جامعه جوان و نوپای آن روز، جنگ را یک «هدیه الهی» و یک «نعمت» خواند. زیرا تنها و تنها با دمیدن در کورهٔ ایرانسوز آن بود که توانست صداهای اعتراضآمیز را در گلو خفه کند، قلمها را بشکند، روزنامهها را ببندد. مخالفان نظام را با مارک «ستون پنجم» عراق به تیرک اعدام ببندد و رویاهای توسعهطلبانهٔ خود برای ایجاد یک امپراطوری ارتجاعی را پیبگیرد.
به برشهایی از اظهارات او در آن سالها دقت کنید:
«هر روز ما در جنگ برکتی داشتهایم که در همه صحنهها از آن بهره جستهایم. ما انقلابمان را در جنگ به جهان صادر نمودهایم... تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آنچنانی برخوردار شد...» (صحیفه. ج۲۱. صفحه۲۸۳)
«تا گرفتاریها نباشد، سختیها نباشد، جنگها نباشد و کشتار دادنها و سایر اثرات آن نباشد، انسان از آن خمودی و از آن راحتطلبی که در ذاتش است بیرون نمیآید و این برکات زحمتها و ناگواریهای جنگ و لو حق جنگ بود و این یک هدیهٔ الهی است که بدون اینکه دستهای بشر در آن دخالت داشته باشند خدای تبارک و تعالی به ما عطا فرموده است و باید قدر این نعمت را بدانید.» (صحیفه. ج ۱۴صص ۲۰۴- ۲۰۳)
کرونا و منحنی بهکارگیری آن از سوی نظام
نظام ولایت فقیه برای تبدیل کرونا به یک «هدیهٔ الهی»! یا «فرصت»! در راستای به محاق بردن قیام دست به اقدامات مختلفی زد که به ترتیب عبارتند از:
ـ ناچیز جلوه دادن و کتمان ویروس برای ادامهٔ مبادلات تجاری با چین
ـ پنهانکاری در مورد ورود ویروس به ایران، برای پرهیز از تبعات آن
ـ سرپیچی از قرنطینهٔ قم و بهدنبال آن قرنطینهٔ گیلان و منتشر کردن ویروس در سراسر کشور
ـ تبدیل کرونا به ابزاری برای احتکار و سودجویی ماسک، ژل بهداشتی و دستکش
ـ وارد کردن نیروی انتظامی، بسیج و سپاه و ارتش برای مقابله با فضای متشنج جامعه به بهانهٔ کرونا
ـ طرح ادعای تهاجم بیولوژیک و ساخته شدن کرونا از طرف آمریکا برای موجه جلوه دادن مانورهای پوشالی و بالابردن غلظت نظامی تحت عنوان «رزمایش بیولوژیک»
ـ پنهانکاری و لاپوشانی آمار واقعی تلفات
ـ برقراری یک قرنطینهٔ نیمبند و نمایشی به اسم «فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی»
ـ لغو قرنطینهٔ نیمبند و در پیش گرفتن خط کشتار وسیع با عنوان دجالانهٔ «استراتژی مصونیت جمعی» بهدلیل خفگی اقتصادی و بیم از شورش گرسنگان.
با دقت در خطر سیر و منحنی برخورد نظام ولایی با کرونا میتوان دریافت که در همهٔ این موارد عنصر مهم و تعیینکننده، همان «اوجب واجبات» یعنی حفظ نظام و به دربردن آن از خطر سرنگونی بوده است. به عبارت دیگر هیچگاه و هرگز چه خامنهای و چه سردمداران حکومتش درصدد آن نبودهاند کرونا را ریشهکن نموده یا در راستای سلامت و حفظ جان مردم قدم بردارند. همواره عقربهسنج «حفظ نظام» مشخص کرده است که چه گامی اتخاذ شود.
انتخاب بین بد و بدتر
حاکمیت آخوندی میداند که لغو قرنطینه و فرستادن مردم محروم به خیابانها و میدان مرگ با کرونا، نظام را با تهدید خشم مردم مصیبت دیده مواجه خواهد ساخت اما از آنجا که نه میخواهد و نهمیتواند مسأله معاش مردم را حل کند و بهدلیل خفگی نیاز به دسترنج مردم دارد مجبور است بین بد و بدتر، در دوراهی «جان و نان» به فرستادن مردم به صحنه کار و کرونا تن بدهد. تا در این محاسبه و تصمیم شاید که از قیام و سرنگونی فاصله بیشتری بگیرد.
از هماکنون رسانههای حکومتی مینویسند:
«فقرا و اقشار آسیبپذیر جامعه که در مناطق حاشیهنشین و سکونتگاههای غیررسمی، اولین قربانیان کروناویروس هستند. برآوردهای رسمی نشان میدهد، حدود ۱۱میلیون نفر در مناطق حاشیهنشین کشور و در ۱۲۰۰محله زندگی میکنند. علاوه بر این، ۳۰درصد جمعیت شهری این کشور یعنی نزدیک به ۱۹میلیون از ۵۶میلیون جمعیت شهری در مناطق فرسوده، حاشیهای و سکونتگاههای غیررسمی زندگی میکنند.» (روزنامه حکومتی آرمان. ۲۴فروردین ۹۹)
آفتاب یزد (۲۴فروردین ۹۹) از قول محبوبفر، متخصص اپیدمیولوژی بیماریهای عفونی و واگیر نوشت: «طی روزهای آینده تعداد مبتلایان افزایش خواهد یافت و تعداد مرگ و میرها هم به رقم غیرقابل باوری خواهد رسید.»
به این ترتیب میتوان گفت خامنهای و روحانی محاسبه کردهاند که اگر جنگ ضدمیهنی یا قتلعام زندانیان سیاسی توانست بهطور موقت نظام را از مهلکهٔ سرنگونی به در ببرد، کشتار میلیونی مردم با کرونا نیز خواهد توانست از شورش میلیونی گرسنگان و به ستوهآمدگان جلوگیری نماید.
رهبر مقاومت، مسعود رجوی در پیام شمارهٔ ۲۴ خود در این زمینه گفت:
«... در موضوع کرونا در وهله اول مشکل بتوان فهمید که چرا خامنهای و روحانی بهخاطر همان اقتصادی که خمینی میگفت مال خر است، در فرستادن مردم به کام مرگ کرونا منفعت و اصرار دارند. مگر نمیفهمند که وبال گردنشان خواهد شد؟ اما چارهای ندارند و بین بد و بدتر ناگزیر بد را انتخاب کردهاند...
آمار ۲۵هزار جان باختهٔ کرونا پشت هر انسانی را میلرزاند. اما خامنهای و روحانی برای حفظ رژیم از خطر قیام و سرنگونی در شرایط تحریم، استراتژی کلان تلفات انسانی و فرستادن مردم به میدانهای مین کرونا را در پیش گرفتهاند. این«به سر کار» فرستادن زحمتکشان اعم از کارگران و کارمندان ادامه همان خط کار جنگ ضدمیهنی و قتلعام زندانیان در شرایط امروز است.»
کرونا «فرصت« یا «فرجام»؟
در یک رویکرد خودبخودی، اگر مقاومتی وجود نداشت، اگر آلترناتیو اصلی حاکمیت آخوندی هوشیار و آماده و در کمین فرصت نبود، اگر خامنهای و روحانی مهلت مییافتند بیتردید این سناریو میتوانست و میتواند بهوقوع بپیوندد. تنها در یک صورت است که میتوان «فرصت» کرونا را از دست خامنهای و نظام جهنمی و مرگآور آخوندی گرفت و آن را به «فرجام» و طنابدار آن تبدیل کرد. مرگ هر هموطن بهدلیل کرونا و در حقیقت بهعلت سیاستهای ضدانسانی آخوندها نباید ما را در خود فرو ببرد و عامل خمودگی شود. نباید آن را اسباب سرشکستگی بدانیم. نباید در روزهایی که بیشترین همدلی و همکاری را که باید با هم داشته باشیم به پشت دیوارهای جدایی و از همبیگانگی بخزیم. باید مانند روزهای قیام مرگ دریغانگیز عزیزانمان را به گلولهای برای شلیک به شقیقهٔ قاتلان زندگی تبدیل کنیم. بهقول رهبر مقاومت:
«اگر برای رژیم ولایت فقیه هر مرگ یک فرصت و یک نعمت است، ما باید با شورش و جنگ صد برابر آن را به تیکتاک قیام و ناقوس سرنگونی تبدیل کنیم. فرصت استبداد دینی و رژیم دجال و ضدبشری به پایان رسیده است.
شورشگران پیروزی میسازند.» (مسعود رجوی. پیام شمارهٔ ۲۴)