مبارزه و پیروزی قسمت دوم
در ادامه سلسله برنامههای آموزشی کانونهای شورشی خطاب به نسل جوان میهنمون دومین قسمت از برنامهای با عنوان مبارزه و پیروزی را میشنوید. در این برنامه به ۴۰سال کارزار شکوهمند و رویارویی سازمان مجاهدین خلق ا یران با حکومت دیکتاتوری آخوندی میپردازیم/ و اینکه چگونه مجاهدین و مقاومت ایران در قفای آزادی / تلاش و تکاپو کردند/ - جوانان آگاه و مبارز - شما میتوانید سؤالات و نظرات خودتون رو درباره این برنامه به ایمیل رادیو مجاهد radio@mojahedin.org ارسال کنید.
همراهان رادیو مجاهد در برنامه قبل گفتیم که:
آزادی، نخستین، ضروریترین و اساسیترین شعاری است که تنها با تحقق آن است که میتوان سخن از دیگر گامهای مبرم برای رستگاری مردم ایران به میان آورد. یکی از اصلیترین رویارویی مجاهدین با خمینی دجال ضدبشر کاندیداتوری مسعود رجوی در اولین انتخابات ریاستجمهوری در سال ۵۸بود.
شنوندگان گرامی
-همچنین در برنامه گذشته به این سؤالات پاسخ دادیم- با اشراف به ضرورت دستیابی به آزادی بهعنوان سلسلهجنبان و انگیزهٔ اصلی تمام مبارزات و فداکاریها، کدام جریان و چه کسی «ایران آزاد» و خواستهای دموکراتیک آن را نمایندگی میکند؟ ایران با کدام نام شناخته میشود؟ تاریخ معاصر ایران و انقلاب نوین و دموکراتیک آن را نیز باید به نام سمبل آن شناخت. این سمبل کیست؟
دوستان و رفقا
- انقلاب ضدسلطنتی سال ۵۷، نماد همدلی مردم ایران بود. خمینی دجال هرگز در پی آزادی و خواستهای دموکراتیک مردم ایران نبود. او شیادی بود که با درونمایهای منافقانه و ریاکارانه در کمرکش مسیر سوار بر موج شد و انقلاب را به سمتی که میخواست منحرف کرد. – شاه رهبران حقیقی انقلاب را یا به شهادت رسانده، یا در زندانهای خود به حبس ابد محکوم کرده بود. او آخرین دستهٔ زندانیان سیاسی ـ از جمله مسعود رجوی ـ را در ۳۰دی۵۷آزاد کرد؛. در این مدت کوتاه سازمانهای پیشتاز چه میتوانستند بکنند؟بین مجاهدین و خمینی اختلاف «ماهوی» وجود داشت؛. جنگ آنها با خمینی از روز اول بهخاطر قدرت نبود تا با هجوم ارتجاع از اصول خود دست بردارند و با یک کیش کردن از میدان به در روند. دغدغهٔ اول و آخر آنان «آزادی» بوده و هست.
اکنون در دومین قسمت از برنامه مبارزه و پیروزی به این موضوع میپردازیم که: نخستین مرزبندی سازمان مجاهدین خلق ایران با خمینی ضدبشر که داعیه اسلام داشت چه بود و چه پروسهای طی شد - مسعود رجوی ۴روز پس از آزادی از زندان شاه در بهمن ۵۷در دانشگاه تهران با صدای بلند خطاب به جمعیت گفت: «پیروز باد! انقلاب دموکراتیک ایران».یکی از حاضران از مسعود رجوی پرسید: « انقلاب دموکراتیک یعنی چه»؟او گفت: «یعنی انقلابی با شرکت مردم، یعنی با شرکت و حاکمیت تمام طبقات و اقشار خلق که یک نظام مردمی شورایی را تداعی میکند».
شنوندگان گرامی رادیو مجاهد
در برنامه قبلی گفتیم که - دغدغهٔ اول و آخر مجاهدین از فردای پیروزی انقلاب ضدسلطنتی حفظ و گسترش آزادیهای دموکراتیک بود. زیرا معلوم نبود بهار زودگذر و ناپایدار آزادی چند روز یا چند ماه طول بکشد. بنا بر شناختی که مجاهدین از شخص خمینی و آخوندهای خمینیصفت داشتند، این دوره بسیار کوتاهتر از آنچه بود که تصور میشد. به همین علت مجاهدین میبایست در مهلت بهوجود آمده بر اثر انقلاب ضدسلطنتی در حالی که دیکتاتوری آخوندی هنوز موفق به تثبیت ارگانهای سرکوب خود نشده بود چند اقدام اساسی انجام میدادند:
۱ـ بازسازی تشکیلات مجاهدین در خارج از زندان و گسترش آن به شهرهای ایران با عضوگیری از جوانان انقلابی
۲ـ تشکیل میلیشیای مردمی بهعنوان بازوی انقلاب برای حفاظت از آزادی و آزادیخواهان در برابر ارتجاعی که خیز برداشته بود تا نیروهای دموکراتیک و انقلابی را قلع و قمع کند
۳ـ پیشبرد یک سیاست هوشیارانه و در عینحال انقلابی برای افشای ماهیت خمینی و در صورت امکان تحمیل خواستهای دموکراتیک به او
همراهان رادیو مجاهد
– حال به موضوع بسیار مهم و حساس یعنی نخستین مرزبندی بین خمینی دجال و مجاهدین خلق ایران میپردازیم / توجه کنید- در شرایطی که خمینی به شکل مزورانه از زیر درخت سیب فتوا صادر میکرد و با شعار فریبندهٔ «همه با هم» [یعنی همه با من] به روی همه لبخند میزد، مصلحت روز ایجاب میکرد که مجاهدین نیز با موج همراه شوند و از این نمد کلاهی برای خود بدوزند. آنان در درجهای از محبوبیت و مقبولیت قرار داشتند که اگر روی خوش به خمینی و اطرافیان او نشان میدادند، امکان دست یافتن به قدرت برایشان فراهم بود اما مجاهدین از آنجا که اساساً برای خزیدن به سریر قدرت به مبارزه نپیوسته بودند، با جسارت تمام حرف آخر را از همان روز اول به خمینی زدند.
دوستان شنونده رادیو مجاهد
همانطور که در شروع برنامه گفتیم: مسعود رجوی بهعنوان نماینده و سخنگوی مجاهدین ۴روز پس از آزادی از زندان شاه، یعنی در ۴بهمن۵۷(۳هفته مانده به پیروز انقلاب ضدسلطنتی) طی یک سخنرانی در دانشگاه تهران با صدای بلند خطاب به جمعیت گفت: «پیروز باد! انقلاب دموکراتیک ایران»گفتن فقط همین ۵کلمه در آن زمان شجاعت و پاکباختگی زیادی میخواست. زیرا در اثر فضایی که خمینی با دجالیت و شارلاتانیسم مختص به خودش ساخته بود، شعار غالب روز، « انقلاب اسلامی» یا «آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی» بود. یکی از حاضران از مسعود رجوی پرسید: « انقلاب دموکراتیک یعنی چه»؟
مسعود رجوی به او پاسخ داد: «یعنی انقلابی با شرکت مردم، یعنی با شرکت و حاکمیت تمام طبقات و اقشار خلق که یک نظام مردمی شورایی را تداعی میکند».-مسعود رجوی در همین سخنرانی به صراحت گفت: «من نیامدم اینجا که روند خودبهخودی قضایا را فقط ستایش کنم، ما نیامدیم که آن چه را هست، و فقط هست، تأیید کنیم. لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیز باید باشد و چه چیز هم نباید باشد. آیا ما میخواهیم نسل ملعونی باشیم، نسل نفرین شدهای باشیم که فرصتها را از دست دادند... من و برادرانم نیامدیم به این دانشگاه، به این شهادتگاه و به این زیارتگاه که هر چه را هست، هر چه را خودبهخود اتفاق میافتد، بیعیب بدانیم.
همراهان رادیو مجاهد
- اکنون توجه شما رو به مشروح سخنرانی تاریخی مسعود رجوی ـ که در تاریخ چهارم بهمن ۱۳۵۷ در دانشگاه تهران آن هم درست ۴ روز پس از آزادی از زندان شاه، در جمع بزرگی از هموطنان ایراد شده جلب میکنیم.
- مسعود رجوی در این سخنرانی – آن هم در شرایطی که بسیاری مقهور و مرعوب دزد بزرگ انقلاب ضدسلطنتی بودند - نخستین مرزبندی بین خمینی دجال و مجاهدین خلق ایران را بیان کرد –بله - فراموش نمیکنیم که این حرف در شرایطی زده شده که عکس خمینی در ماه دیده میشد. اگر کسی غیر از مجاهدین آن را میزد ممکن بود مارک «ضد انقلاب»، «مخالف اسلام و امام» و «سلطنتطلب» بخورد و از میدان به در شود... البته مجاهدین بها و خونبهای « انقلاب دمکراتیک» را در عمل با فدای همهچیزشان در ۴۰سال گذشته پرداختند و تا همین امروز دهها هزار جوان مجاهد برای محقق کردن همین آرمان دستگیر و شکنجه و اعدام شدند. آن زمان شعار « انقلاب دموکراتیک» مد روز نبود و باعث ریزش جمعیت گردآمده برای سخنرانی مجاهدین شد اما گذشت زمان نشان داد که این مرزبندی، برای پایدار ماندن بر اصول، ماندگاری تاریخی و حفظ شرافت مجاهدین در برابر خمینی از نان شب هم واجبتر بود.