728 x 90

استبداد دینی؛ سیاهترین نوع استبداد

سخن روز
سخن روز

طوفان قیام سراسری مردم ایران که اکنون وارد چهارمین ماه خود شده، در وجوه مختلف سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک، فرهنگی و تاریخی، حقایق بسیاری را آشکار کرده است. همان حقایقی که خمینی ملعون و پسمانده‌های او با تجاوز به‌ناموس کلمات کوشیدند آنها را تحریف کنند و وارونه جلوه دهند، اکنون در معرض دید و داوری مردم ایران و همهٔ جهان قرار گرفته است؛ از ماهیت ضدانسانی و ضداسلامی ولایت‌فقیه، تا تحریف تاریخ، به‌خصوص تاریخ معاصر، تا ابعاد جنایتها و خیانتهای خمینی و آخوندهای حاکم، از ماهیت جنگ ضدمیهنی، تا حقایق مربوط به‌مقاومت انقلابی ایران با ۱۲۰هزار شهید از جمله قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی، تا ابعاد فساد و تباهی آخوندهای حاکم طی بیش از ۴دههٔ گذشته، تا ابعاد نابودی حرث و نسل میهن و...

روز ۲۴آذر، برخی رسانه‌های حکومتی، اظهاراتی را از یکی از آخوندهای دانه‌درشت حکومتی به‌نام مصطفی محقق داماد نقل کردند که بسیار قابل تأمل است. نامبرده که سال‌ها عهده‌دار بالاترین مقامات حکومتی از جمله ریاست سازمان بازرسی کل رژیم بوده و در حال حاضر نیز از وی به‌عنوان حقوقدان و استاد دانشگاه و عضو چند فرهنگستان حکومتی نام برده می‌شود، گفته است: «من به‌عنوان یک روحانی نسبتاً سالخورده، از همهٔ ملت ایران عذرخواهی می‌کنم. ما نتوانستیم اخلاق اسلامی را ارتقا ببخشیم...»

وی سپس می‌افزاید: «سیاه‌ترین و دشوارترین خشونت، خشونت‌های ناشی از انگیزه‌های قدسی و دینی است؛ یعنی به‌نام خدا، آدمکشی کردن و برده‌سازی کردن و سر بریدن و به‌نام خدا اسیر و ویران کردن... هیچ خشونتی هم به‌تلخی خشونت مقدس نیست. ما نمونه‌های آن را در قرون وسطی دیده‌ایم که به‌نام خدا و دین چه کردند و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد».

اگر چه پس از انتشار این مطالب، گفته شد که این اظهارات مربوط به‌۵سال پیش است، ولی بازنشر آن در شرایط کنونی و انطباق آن با جنایات رژیم در حق معترضان و قیام کنندگان، اتفاقی نیست و بر اهمیت این اعترافات می‌افزاید.

از تعارفات دجالگرانه و توصیف انگیزه‌های خلص قدرت‌پرستانه با سرپوش «انگیزه‌های قدسی» و توصیف سرکوب و شکنجه و اعدام و قتل‌عام زندانیان دست بسته با سرپوش «خشونت مقدس» که بگذریم؛ اعترافات این آخوند حکومتی که مشابه آن، با کم و بیشی تفاوت در لحن و بیان، از برخی دیگر از آخوندهای حوزه شنیده می‌شود، بسیار دیرهنگام است. اینها حقایقی است که ۴۳سال پیش و از همان اولین ماههای آغاز حکومت خمینی که ماهیت استبدادی و ضداسلامی آن، روز به‌روز آشکار می‌گردید، از جانب معتقدان واقعی اسلام اصیل و انقلابی هم‌چون روحانی شهید مجاهد حبیب‌الله آشوری بیان و افشا می‌شد.

یاد پدر طالقانی فقید به‌خیر که چند بار نسبت به «استبداد زیر پردهٔ دین که خطرناکترین نوع استبداد است» هشدار داد. پدر طالقانی از جمله در آخرین خطبهٔ نماز جمعه (در شهریور ۱۳۵۸) که چند روز پیش از رحلت ناگهانی و مشکوکش ایراد کرد گفت: « (استبداد دینی) خطرناکترین تحمیل است که آنچه از جانب حق نیست، به‌اسم خدا، به‌دست و پای مردم ببندند و مردم را از حرکت بازدارند. حق اعتراض به‌انتقاد و فعالیت آزاد ندهند... خودرأیی و خودخواهی و استبداد زیر پردهٔ دین را کنار بگذارید...»

این سخنان در شرایطی که خمینی خائن مشغول پخت و پز قانون اساسی ولایت فقیه توسط خبرگان ارتجاع با کارگردانی بهشتی بود، معنی مشخص خود را داشت.

در همان ایام نشریهٔ مجاهد (ارگان سازمان مجاهدین خلق ایران) در سرمقالهٔ خود به‌تاریخ ۳۰مهر ۱۳۵۸ تحت عنوان «روحانیت شیعه بر سر دوراهی تاریخی» با اشاره به‌آغاز سرکوب هواداران مجاهدین نوشت: «بگذارید بپرسیم در مقابل این تیغهای آختهٔ ارتجاعی، پس کجایند آن روحانیان آزاده و فقیهی که تقیه را کنار گذاشته و زبان حقیقت از نیام برکشند؟ شما که یک عمر خلوص و شهامت علی (ع)‌ها را و حسین‌ها را تبلیغ می‌کنید، آیا نمی‌بینید که در این مملکت به‌نام اسلام چه می‌کنند؟ پس چرا سکوت کرده‌اید؟ آیا نمی‌بینید که نسل جدید انقلابی چگونه دارد به‌اسلام (که شما گوشت و پوستتان را هم مرهون آن هستید) بدبین می‌شوند؟ شما چگونه می‌توانید تضمین کنید که از این‌گونه ولایت فقیه استبداد و انحصار طلبی بیرون نیاید؟ آیا حرف شما را باور کنیم یا آن انتخابهای کذائی، و این ترکیب انحصاری شگفت‌انگیز خبرگان را؟ آیا براستی شما با آن انتخابات و این خبرگان برای اسلام آبرو خریدید؟ هیهات!

اگر سنت انقلابی و مردمی تشیع را نادیده بگیرید، اگر پاس شهدای تشیع و انقلابیون را نگاه ندارید و اگر سرمست جاذبه‌های قدرت شوید، خود را به‌دست خویشتن نفی کرده و به‌دستیاران درجه چندم حکام ظالمی که مجدداً سرخواهند رسید، تبدیل خواهید نمود».

البته مجاهدین بهای خونین این کلمات و رودررویی با خمینی دجال را خوب می‌دانستند. بر آنان پوشیده نبود که این سخنان تنها عزم این روح مجسم شیطان را که تنها به‌تحکیم قدرت خود و قلع و قمع مخالفان و در صدر همه مجاهدین می‌اندیشید، جزم‌تر می‌کند، اما این یک اتمام‌حجت تاریخی بود با همهٔ کسانی که دعوی اسلام و مسلمانی داشتند. اما هیهات که بادهٔ قدرت رایگان آنها را چنان سرمست و کر و کور کرده بود که این هشدارها را ندیدند و نشنیدند. تنها اکنون که میو‌ه‌های زهرآگین آن را زیر ضربات پتک‌آسای قیام می‌چشند و حکومت آخوندی را در لبهٔ پرتگاه سرنگونی می‌بینند، به‌فریاد و فغان درآمده‌اند. اما هیهات که زمان اجرای حکم قاطع تاریخ برای برکندن ریشهٔ شجرهٔ خبیثهٔ خمینی و ارتجاع او فرا رسیده و هیچ چیز نمی‌تواند جلو تحقق آن را بگیرد.

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/95a94198-6039-4e58-9c3a-345b82442f32"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات