پس از گذشت ۴روز از انفجار مهیب بیروت روز شنبه ۱۸مرداد، اولین آثار سیاسی و اجتماعی این واقعه در بیروت ظاهر شد. انبوه مردم بهخیابان آمدند و تظاهرات خشمگینانهای با عنوان «روز حساب» برپا کردند. شعارهای تظاهر کنندگان علیه حزبالشیطان و سیاستمداران فاسد بود. یکی از شعارها علیه رئیسجمهور بود که متحد سیاسی حزبالله است: میشل عون برو گمشو!
تظاهر کنندگان ساختمان وزارتخارجه و چند وزارتخانهٔ دیگر را بهاشغال خود درآوردند و در حالی که تابوتهای کشتهشدگان انفجار بیروت را بهطور سمبلیک تشییع میکردند، چوبههای دار را هم با خود حمل میکردند که بر روی آنها خطاب بهمقامهای حاکم نوشته شده بود: بین استعفا یا چوبهدار یکی را انتخاب کنید.
آنها همچنین با خود تصاویر بزرگی از حسن نصرالله و سایر سیاستمداران فاسد که طناب دار بر گردن آنها انداخته بودند را حمل میکردند.
تظاهر کنندگان خواستار استعفای رئیسجمهور، نخستوزیر، رئیس و نمایندگان پارلمان هستند و آنها را عامل ویرانی لبنان و آواره شدن صدها هزار تن میدانند.
مرحله جدید قیام، با تمرکزی بیشازپیش علیه حزبالشیطان
با تظاهرات روز شنبه بهنظر میرسد دور جدیدی از تظاهرات و قیامی که از ماه اکتبر گذشته، یعنی از حدود ۱۰ماه پیش در لبنان شکل گرفته بود، آغاز شده است و این بار با پتانسیلی بسا بیشتر، چرا که از بزرگترین انفجار غیراتمی جهان با هزاران کشته و مجروح و ۳۰۰هزار بیخانمان و همچنین از یک اقتصاد داغان و فقر و گرسنگی عمومی مایه میگیرد.
مردم لبنان ۱۰ماه است علیه این وضعیت و حزبالشیطان تحتالحمایهٔ رژیم ایران بهصحنه آمده و فریاد میزنند، اما سونامی سیاسی که این بار در بیروت برخاسته و تمام کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده، فراگیرتر و عظیمتر از آن است که حزبالله این بار بتواند از آن جان سالم بهدرببرد. بهخصوص که اکنون مردم سراسر لبنان آثار شوم سلطهٔ حزبالله بر مقدرات کشورشان را با پوست و گوشت احساس میکنند. ارزش پول لبنان در مدتی کوتاه از آغاز سال جاری میلادی ۸۰درصد کاهش یافته و موجب تورم بالا و گرانی فوقالعادهٔ مواد غذایی شده است. قیمتها دو برابر شده. کمبود سوخت فلج کننده شهروندان را مجبور میکند گاه تا ۲۰ساعت از شبانهروز را در گرمای تابستان بدون برق بگذرانند. فقر و گرسنگی در کشوری که روزی گل سر سبد کشورهای عربی بود، چهرهٔ کریه خود را آشکار کرده است. در برابر وضعیت اسفناک تودههای مردم، اقلیتی که زمام امور را در دست دارند و بهخصوص سران حزبالله ثروتهای کلان اندوختهاند؛ اموال عمومی را بهنفع خودشان و وابستگانشان چپاول کردهاند. فاجعه بحران سخت مالی نیز که بانکها و اقتصاد کشور را بهورشکستگی کشانده، ساخته و پرداخته حزبالله است؛ زیرا با پولشویی و تروریسم، لبنان را در فهرست تحریمهای غربی قرار دادند و در نتیجه صنعت بانکداری دچار ویرانی شد و اکثر مردم سپردههای خود را از دست دادند و طبقه متوسط کشور از بین رفت. علاوه بر اینها شبهنظامیان مسلح حزبالله اختناقی بیسابقه و هرج و مرجی ویرانگر را بر همهٔ کشور حاکم کردهاند. شبهنظامیان حزبالله باج میگیرند، گروگانگیری میکنند، بههیچ کس و هیچ مرجعی حساب پس نمیدهند و تمام بخشهای کشور را چراگاه خود کردهاند.
شگفت انگیز نیست که آخوندها و پاسداران در هر جا که پا گذاشتهاند از عراق تا سوریه و از لبنان تا یمن همین وضعیت را حاکم کردهاند.
اما تحلیلگران و ناظران سیاسی، انفجار بیروت را پایان کار نفوذ حزبالله میدانند؛ چرا که عموم مردم لبنان بهستوه آمده و کارد بهاستخوانشان رسیده است و از آنجا که این بار تظاهرات و خیزشهای مردم از حمایت مشروع بینالمللی هم برخوردار است، پایان پیروزمندی برای آن پیشبینی میشود. البته روشن است که حزبالشیطان برای دفاع از منافع نامشروع اقتصادی و سیاسی که طی این مدت بهدست آورده، با تمام قوا و با چنگ و دندان دفاع خواهد کرد، اما از آنجا که هم فضای اجتماعی و هم معادلات بینالمللی قویاً بهزیان آن است و از آنجا که حامی اصلی و ولینعمت آن رژیم ولایت فقیه در ایران نیز بهشدت زیر ضرب تحریمها و سندان مقاومت قرار دارد و هم بهلحاظ سیاسی و هم بهلحاظ اقتصادی بهشدت تضعیف شده، هیچ چشماندازی جز تیرگی برای حزبالله پیشبینی نمیشود. و کمااینکه الشرقالاوسط طی تحلیلی این سؤال را مطرح کرده بود که آیا پایان حزبالله تسریع میشود؟ یعنی پایان کار حزبالله را مفروض میباشد و تنها سؤال این است که کی؟