پس از ضربه سهمگینی که جشن و شادمانی عظیم ملی بهخاطر باخت خامنهای در بازیهای جام جهانی فوتبال بر رژیم وارد کرد، شاهد تلاطم و بههم ریختگی نمایانی در رژیم هستیم؛ اگر چه رژیم تلاش میکند آن را بروز ندهد، اما گوشهیی از آنکه در اظهارات مهرهها و نوشتههای رسانههای حکومتی نمایان شده، ابعاد و عمق این ضربه را تا حدودی برملا میکند.
باند مغلوب که شریک این شکست بزرگ برای تمامیت نظام ولایت و تاریخچه فریب و جنایت آن هستند در این باره سکوت را ترجیح دادهاند؛ اما باند ولیفقیه، ضمن آنکه در رسانههای خود تلاش کردهاند وحشت و غیظ نظام را با انبوهی عقدهگشایی و فحاشی بهمردم و جوانانی که در سراسر کشور بهخیابانها سرازیر شده بودند، پنهان نمایند؛ همچنین مذبوحانه تلاش کرده بودند که این واقعهٔ عظیم اجتماعی را یا بهکلی انکار کنند یا آن را ناچیز جلوه دهند. تیترها تا حدودی گویا هستند:
کیهان خامنهای (۱۰آذر) تیتر مقالهٔ اصلیاش این است: «ایران باز هم نباخت!».
روزنامهٔ سپاه پاسداران (جوان ـ۱۰آذر) تیتر زده است: «خوشحالی از باخت ایران ریزتر از آن است که مسأله جامعهشناسان باشد».
و روزنامهٔ ارگان دولت رئیسی (ایران ـ ۱۰آذر) تیتر زده است: «حمله بهتیم ملی، مقدمهسازی روانی برای تجزیهطلبی».
در اظهارات مهرهها و سردمداران رژیم، موج وحشتی را که این خیزش سراسری بهدرون رژیم ریخته، بهطور روشنتری میتوان مشاهده کرد.
پاسدار سلامی سرکردهٔ کل سپاه پاسداران خامنهای طی سخنانی در استان فارس ضمن قمپزهای معمول خود گفت: «آنها که نمیتوانند پیشرفت ما را در دنیا ببینند، بذر فتنه (بخوانید بذر انقلاب) را در قلوب جوانان میافکنند و حتی امروز در شکست تیم فوتبال ایران بهنیابت از دشمنان، در کشور جشن میگیرند، اگر چه برای ما اهمیتی ندارد!» (سایت حکومتی انتخاب ـ ۱۰آذر).
- پاسدار زهرایی رئیس سازمان بسیج سازندگی رژیم گفت: «دشمنان... بهخیال واهی خودشان میخواهند حکمرانی نوینی بر اذهان نسل جدید انقلاب اسلامی داشته باشند» (شبکه فارس تلویزیون رژیم ۱۰آذر)
این اظهارات آشکار میسازد که مهرههای رژیم از واقعهٔ سهشنبه شب، رویارویی جدی جوانان با رژیم را نتیجه گرفتهاند، زیرا در تصور آنها عموم جوانان و نوجوانان ایرانی دوستدار فوتبالاند و بر این اساس، قاعدتاً بایستی از باخت تیم فوتبال اعزامی بهقطر ناراحت و اندوهگین باشند، اما اینکه عمدهٔ کسانی که در آن شب فراموش نشدنی بهخیابان آمدند و شکست این تیم را جشن گرفتند، جوانان بودند، آنها را با واقعیتی بهغایت هولناک، مواجه میسازد. این واقعیت که بذر انقلاب و خشم و انزجار از رژیم آخوندها در قلوب جوانان ایران چنان شکوفا شده که فریب ملیگراییهای میان تهی این رژیم ضدایرانی در ورزش مورد علاقه جوانان را هم نمیخورند و هیچ نیرنگ و ترفند آخوندی نمیتواند آنها را از تمرکز بر قیام و انقلابی که برانداختن رژیم اشغالگر آخوندها را مد نظر دارد، بهجانب دیگری منحرف کند.
وحشت رژیم همچنین ناشی از آن است که استمرار قیام و نبرد با این رژیم، پردهها را از اذهان کنار زده و ترفندها و فریبکاریهای سالیان آخوندهای ضداسلام و ضدایران، چه تحت پوشش اسلامپناهیهای ریایی و چه زیر عناوین ملی و ملیگرایی پوشالی بر نسل جوان ایران دیگر اثر ندارد و جریان دیگری «بر اذهان نسل جدید انقلاب حکمرانی» میکند.