تبیین جهان- شماره ۳۲
خودسازی انقلابی
از همینجا میخواهم یک رهنمود انقلابی دیگر، یعنی خودسازی انقلابی را نتیجه بگیرم. خودسازی یعنی مقابله با انواع تن پروریها، راحت طلبیها و سازشکاری های انسان با خودش، وقتی صحبت از خودسازی انقلابی میکنیم، نه یک چیز ذهنی در خانه ً یی دربسته، بلکه دقیقاً در مسیر یک حرکت انقلابی است که میسر است. یعنی به جای گرمی و نرمی، قدری هم بایستی سرما و گرسنگی را چشید، خشونت را لمس کرد، و باید لختی از تنبلی و بیکاری خارج شد. باید از رنجها و مرارتها استقبال کرد، و نه اینکه از سختی گریزان باشیم...
رضایت نفس، آغاز سقوط
تکامل با ناز پروردگی و خودخواهی، هیچ وقت مطابقت ندارد. تکامل چه وقت رضا به سکون، بیجنبشی و رضایت نفس داده است؟
اگر»الرو«ها، اگر آن ماهیهای سیاه کوچولو و اگر همه انقلابیون از وضع موجود راضی میبودند و به آن تن میدادند، اگر از خودشان راضی بودند و با خودشان و با محیطشان به یک تعادل کاذب میرسیدند؛ کی به این جاها میرسیدند؟ فی المثل سرما و گرسنگی نمیگذارند آدم بخوابد. چه وقت میتوانید بخوابید؟ وقتی که از حداقل حرارت و سیری لازم برخوردار باشید، تا با محیط به تعادل برسید؛ خواب فقط این موقع به سراغ آدم میآید. این است که این تعادل های خواب گونه ـ که ما محکومش میکنیم ـ این رضایت نفسها و از خود راضی بودنها)از خود، از محیط و از شرایط(؛ یعنی آغاز سقوط، یعنی آغاز پرتاب شدن از جاده تکامل. بهاصطلاح همین که خودمان از خودمان خوشمان بیاید، و به خودمان غره شویم، اجر کارهایمان را هم باطل کردهایم. چون دیگر در تکامل استمرار نداریم، چون دیگر ایستا هستیم، چون دیگر حرکت نداریم؛ چون که تکامل مان)چه یک فرد، چه یک سازمان، چه یک جامعه و چه یک دولت(، به انتها رسیده است....
در صحنه سیاسی
تطبیق مرادف با مبارزه است؛ در اینجا هم دقیقاً متفاوت با سازشکاری و تسلیم طلبی مرحله و در هر شرایط، که مطلق است. اگر شرایط سخت و درجه خفقان بالا است، تطبیق خاص و متناسب با آن شرایط لازم است؛ شیوههای متناسب برای مبارزه. اگر خفقان پایین آمده است، باز هم روشهای خاص خود را میطلبد. بعد از خرداد۴۲را نگاه کنید، چه کسانی باقی میمانند؟ آنهایی که با شرایط تطبیق میکنند. شرایط چه چیزی را اقتضا میکند؟ مبارزه باید مخفی باشد، انقلابی باشد، مسلحانه باشد. چیز دیگری نمیماند. اکنون دیگر جامعهٔ ایران، وارد فاز و مرحلهیی جدیدی گشته بود. مبارزات پارلمانتاریستی در چارچوب قوانین رژیم حاکم به کلی بیاثر گشته و ادامهٔ مبارزه برای آزادی، خط مشی و استراتژی نوینی میطلبید. در چنین فضایی در جامعه گرایش به مبارزه قهرآمیز مسلحانه برای سرنگون کردن تام و تمام دیکتاتوری نمایان شد. حال دیگر آن نیروهایی میتوانستند در صحنهٔ سیاسی ایران ماندگار شوند، که خود را با مرحله و فاز جدید جامعه منطبق و سازگار سازند. آنهایی که پیراهن مندرس مبارزه پارلمانتاریستی را به کناری انداخته، استراتژی نبرد مسلحانهٔ آزادیبخش را برگزیدند.....