پس از گسترش بحران آب در خوزستان و گیلان و شهرهایی که مردم تشنهلب در دمای بالای ۴۵درجه بهخیابانها سرازیر شدند، شامگاه دوشنبه۹ مرداد مردم دیواندره نیز در اعتراض بهچند روز قطع آب در مقابل فرمانداری رژیم و ادارهٔ آبفای این شهر تجمع و تظاهرات کردند. جوانان با روشن کردن آتش و بستن خیابان و سر دادن شعار با مأموران سرکوبگر نیروی انتظامی درگیر شدند و مأموران جنایتکار بهطرف تظاهر کنندگانی که آب آشامیدنی میخواستند گاز اشکآور شلیک کردند.
پیشتر یک عضو مجلس ارتجاع با اشاره بهشرایط انفجاری در تابستان بیآب گفته بود: «استان گلستان در حال حاضر در بدترین وضعیت آب شرب قرار دارد و هر روز شاهد گزارشات و اعتراضات مردم عزیز از مناطق مختلف شهری و روستایی استان و خصوصاً شهرستانهای شرق استان در مورد قطع چندین روزهٔ آب شرب هستیم « (آریانپور ـ ۳۱تیر ۱۴۰۲) و غلامرضا منتظری، عضو دیگر مجلس خامنهای نسبت به «تبدیل تنش آبی بهتنش اجتماعی» هشدار داده بود». اما سیلی جوانان دیواندره بر بناگوش نظام، خواب از چشم پاسداران و فرماندار جنایتکار این شهر ربود.
البته خشم مردم بهجان آمده از بحران بیآبی و تشنگی در تابستان گرم و سوزان خاص دیواندره و چند شهر و حتی چند استان نیست. یک سایت حکومتی قبل از آتش تابستان نوشته بود: «۳۰۰ شهر در معرض تنش آبی هستند و در بیشتر از ۸هزار روستا با تانکر، آبرسانی صورت میگیرد. حتی متخصصان آبخیزداری و هیدروژئولوژی، از ورشکستگی آبی خبر دادهاند» (اقتصاد۲۴ ـ ۷فروردین ۱۴۰۲).
سایت حکومتی انتخاب (۷تیر ۱۴۰۲) هم نوشت: «میزان تراز منفی آب در اصفهان ۱۳میلیارد مترمکعب است که چیزی حدود ۲۰رودخانه بهاندازه زاینده رود است. استانهای دیگری نیز هستند که تراز منفی آنها بیشتر از اصفهان است. استان فارس که ۱۵میلیارد مترمکعب تراز منفی دارد و بزرگترین فروچاله جهان را با ۵۴سانتی متر در سال در استان فارس ثبت کردهایم. استان فارس پتانسیل زیادی دارد که بهیکباره فروبپاشد!».
واقعیت دیگر اینکه ابر بحران بیآبی با همهٔ وخامتی که دارد، تنها یکی از بحرانهای مرگبار گریبانگیر مردم ایران است، بحرانهایی که طی دو سالی که رئیسی جلاد روی کار آمده، بهمراتب وخیمتر شده است؛ بحرانهایی که زمینهساز جنگ گرگها در وحشت از جرقهٔ خشم مردم بهانبار باروت جامعهٔ انفجاری شده است.
روز ۲مرداد آخوند صفری عضو مجلس ارتجاع با حمله بهجلاد قتلعام گفت: «جناب آقای دکتر رئیسی ما متوجه نمیشویم در دولت شما چه خبر است و چه کسانی دارند تصمیمگیری میکنند... شما دست کشاورز را نمیگیرید بلکه روز بهروز دارید محدوده را تنگتر میکنید عرصه را تنگتر میکنید برای کشاورزان... این چه سیاستهایی است که در دولت گرفته میشود؟ اشتباه پشت اشتباه خب ما با چه امیدی آمدیم بهاین دولت رأی دادیم؟».
روزنامه حکومتی هممیهن ـ ۱۰مرداد ضمن اعتراف بهشکست سیاست یکدستسازی و رسوایی رئیسی نوشت: «دو روز دیگر وارد سومین سال دوره جدید ریاستجمهوری میشویم. بیایید منصفانه تحلیل کنیم، دو سال پیش در چنین روزی چه تصویری از دو سال بعد جامعه ایران ارائه میکردید؟». سپس با اشاره بهبحران تورم، مسکن، بورس، بیکاری و سایر بحرانهایی که گریبان نظام را گرفته هشدار داد: «امیدواریم که دستفرمان اداره امور تغییر کند، پیش از آنکه دیرتر شود».
مضمون نالهها و هشدارهای رسانههای حکومتی فراتر از شکست رئیسی در مهار تورم و بحران گرانی نان و کمبود آب و مسکن، شکست یک سیاست و استراتژی و هشدار نسبت بهبحران سرنگونی است. سیاستی که قرار بود با سد بستن در برابر قیام، بقای نظام را تضمین کند و اکنون این خودیهای نظام هستند که از شکست پروژهٔ رئیسی میگویند و بهشدت میترسند که خشم مردم بهستوه آمدهیی که بهخاطر نداشتن آب حداقل کشاورزی و آب آشامیدنی با مزدوران سرکوبگر درگیر شده و با گاز اشکآور روبهرو میشوند، شعلههای قیام را روشن کند.