728 x 90

جنایات سپاه پاسداران در بلوچستان

سخن روز
سخن روز

پاسدار سلامی سرکرده بی‌چشم و روی سپاه خامنه‌ای در آستانهٔ جمعه‌یی دیگر از جمعه‌های خشم زاهدان، روانهٔ منطقه شد و در حالی که رفتن به یک بیمارستان را سرپوش راه‌اندازی پایگاه هلیکوپتر و پهپاد برای کشتار هموطنان بلوچ کرده بود، با وقاحتی شگفت‌انگیز گفت: «سپاه مردم را همواره بر خود ترجیح می‌دهد امنیت مردم را بر امنیت خود ترجیح می‌دهد سلامت مردم را بر سلامت خود، رفاه مردم را بر رفاه خود، آسایش مردم را بر آسایش خود ترجیح می‌دهد سپاه میدان فداکاری و وفاداری است و البته نیروی زمینی سپاه تجلی این روح ایثار و فداکاری است» (۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲)

شاید روز هشتم مهر۱۴۰۱ که پاسدار سلامی فرمان کشتار کودکان و زنان و مردان زاهدان را صادر کرد گمان نمی‌کرد روزی در وحشت از خشم آتشین جوانان قیام‌آفرین در زاهدان مجبور به بافتن چنین ترهاتی شود.

هنوز مردم زاهدان فراموش نکردند که چگونه سپاه خون‌ریز پاسداران در آن «جمعهٔ خونین» با باز کردن رگبار گلوله‌های جنگی تلاش کرد صدای آنها را در گلو خفه کند. در آن روز صد نفر به‌خاک افتادند اما فریاد «مرگ بر خامنه‌ای» و «بسیجی، سپاهی، داعش ما شمایی» به آسمان برخاست. پاسداران ۳۵روز بعد از «جمعهٔ خونین زاهدان» باز هم با هدف «امنیت» و «سلامت مردم»، جمعهٔ خونین دیگری را این‌بار در خاش خلق کردند و ۲۰ نهال دیگر بلوچ را در خون شستند.

در میان شهدای جمعهٔ خونین زاهدان پیکر سوراخ شده کودکی دو ساله به نام میرشکار نیز به چشم می‌خورد. هستی نارویی فقط ۸سال داشت و محمد اقبال ۱۶ساله در حالی پرپر شد که هنوز شناسنامه نداشت. پاسداران حتی به زلیخا ترزی مادر ۸۸ساله در زاهدان رحم نکردند و نشان دادند وقتی پای «امنیت» و «سلامت» نظام در میان است برای سپاه سن و سال مطرح نیست، همه را با هم قتل‌عام می‌کند.

پاسداران پس از ایجاد «امنیت» در زاهدان و خاش، «سلامت» را برای جوانان تهران و کرج و کودکان بی‌گناه ایذه هم به‌ارمغان آوردند و روز ۱۶دی جوانان بلوچ یک‌صدا با شعار «از زاهدان تا تهران ـ جانم فدای ایران» و «از زاهدان تا ایذه ـ خون از وطن میریزه» نشان دادند رود خروشان خون شهیدان هیچ مرزی در قیام و آزادیخواهی نمی‌شناسد و در پیکرهٔ تمام ملت ایران جریان دارد.

پاسدار سلامی پس از موعظهٔ «سلامت مردم» در بیمارستان، در نمایشی دیگر (بهره‌برداری از طرح زیرساختی نیروی زمینی سپاه در استان سیستان و بلوچستان شامل پایگاه هلیکوپتر و پهپاد برای پاسداران ولایت خامنه‌ای) دوباره روضهٔ امنیت خواند و در حالی که «نظام» را «مردم» توصیف کرد با وقاحت گفت: «امنیت، یک ضرورت حیاتی و مقدمه اساسی برای زندگی مردم است و ما تأمین و تحکیم امنیت در منطقه را چند وجهی و از طریق خدمت به مردم و بومی سازی و مردمی سازی تأمین آن دنبال می‌کنیم» (خبرگزاری فارس ـ ۲۰اردیبهشت ۱۴۰۲).

لابد منظور از امنیت «چند وجهی» افزایش اعدام زندانیان، کشتار سوختبران و سایر گرسنگان بلوچ در شهرهای سیستان و بلوچستان است چرا که فقط در ۱۰روز گذشته ۳۰زندانی بلوچ اعدام شدند و دست‌کم ۱۰سوختنبر از جمله یک کودک بر اثر شلیک مستقیم سپاه خامنه‌ای و تعقیب و گریز پاسدارن جان خود را از دست دادند.

بله! وقتی همهٔ تیرهای خامنه‌ای در زاهدان به‌سنگ خورد و هیچ‌کدام از فرستادگانش نتوانستند خشم و آتش زاهدان را کنترل کنند، دوباره چنگ و چماق ولایت روانهٔ منطقه شد تا شاید بتواند در این جمعه کمی شراره‌ها و شعارهای آتشین را پایین بیاورد اما جوانان زاهدان هم‌چنان با شعار «قسم به‌خون یاران ـ ایستاده‌ایم تا پایان» و «می‌جنگیم می‌میریم ذلت نمی‌پذیریم» و «سلطنت ولایت ـ یک‌صد سال جنایت» حق پاسداران را [هم‌چنان که در جمعهٔ ۱۵اردیبهشت ادا کردند] کف دستشان می‌گذارند.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/a23d3db5-dca5-4003-87b4-a5da1c4e54eb"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات