یک ماه و نیم پس از آنکه خامنهای به «خواص» نظامش تکلیف کرد در قبال قیام «باید موضع بگیرند و باید صریحاً اعلام کنند که با آنچه که اتفاق افتاده مخالف هستند» (سخنرانی خامنهای در دانشکدهٔ افسری ـ ۱۱مهر ۱۴۰۱). گماشتهٔ جلاد او رئیسی (روز پنجشنبه ۲۶آبان) در صحنه ظاهر شد و پردهها را قدری بیشتر کنار زد و عصبانی و کلافه گفت: «خیلی از خواص در قضایای اخیر مردود شدند خیلیها وظیفهشان را انجام ندادند... میگویند از جوسازی میترسیم؛ عجب! جوسازی اینقدر سلاح برنده است؟!».
روشن است که تلاشهای پشت پردهٔ خامنهای طی یک ماه و نیم گذشته برای آنکه خواص نظام را پشت خودش بکشاند، شکستخورده است؛ اما بعید است که او رئیسی را برای بهسرانجام رساندن تلاشهای ناکام خود بهصحنه فرستاده باشد؛ زیرا خلیفهٔ ارتجاع لابد آن مثل طنزآمیز را شنیده باشد که «خودم آمدم ندادی، حالا نوکرم را میفرستم». بهخصوص این بیان که «خواص مردود شدند» اعتراف به شکست و مردود شدن خامنهای برای بهصحنه کشاندن خواص است.
نکتهٔ مهم در اظهارات رئیسی آن است که بهگفتهٔ او خواص میگویند «از جوسازی میترسیم». : جوسازی» معانی مختلفی میتواند داشته باشد، اما در هر حال ترس آنها از گره زدن سرنوشت خود با سرنوشت تاریک خامنهای است که امروز در سرتاسر ایران مرگش را فریاد میزنند. در نتیجه نمیخواهند روی اسب مرده شرطبندی کنند.
اما این «خواص» چه کسانی هستند؟ مسلم است که برای پاسخ نباید باند مغلوب و عناصر حذف شده مانند روحانی و ظریف را کاوید. آنها در معادلات کنونی محلی از اعراب ندارند. در همین رابطه نوشتهٔ روزنامهٔ اعتماد (۲۵آبان) گویاست که در مقالهیی با عنوان «راه سخت کنشگری در میانه گرداب هولناک». به بلامصرف شدن اصلاحطلبان اشاره کرده و مینویسد: «حالا معترضان، همه اصلاحجویان تدریجیگرا را از بالا تا پایین بهناسزا میگیرند و صریح میگویند: شما همگی ساکت!... بگذارید خودمان تکلیفمان را با حکومت روشن کنیم».
برای یافتن «خواص»، مثل روزهای اول نیازی بهکنکاش زیاد نیست. از کسانی مانند علی لاریجانی، شمخانی و ولایتی و بسیاری از کسانی که در مجمع تشخیص نظام بیتوته کردهاند و طی این مدت ساکت بودهاند که بگذریم، حتی نامهایی مانند قالیباف رئیس مجلس ارتجاع و ضرغامی وزیر گردشگری کابینهٔ رئیسی نیز این روزها بر سر زبانهاست. البته دو نفر اخیر ساکت نبودهاند، اما هر بار که حرف زدهاند، زاویهٔ خود را با خلیفهٔ ارتجاع آشکار کردهاند.
از جمله قالیباف بهدفعات از «لزوم تغییر شیوهٔ حکمرانی» و «حکمرانی نو» حرف زده است. عبارتی پر تکرار در اظهارات مهرهها و رسانههای رژیم که نشان میدهد اعتقاد بهتغییر حکمرانی بهصورت یک جریان قابل توجه در رژیم درآمده است.
روزنامهٔ حکومتی همدلی (۲۵آبان) به «زمزمههای تغییر ساختار سیاسی» از جانب اصولگرایان اشاره کرده و خاطرنشان میکند که عنوان گزارش کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها (در مجلس تحت ریاست قالیباف) در مورد طرح مردمیسازی حکمرانی» است.
در این میان برخی اعضای مجلس مانند الیاس نادران هم در جلسهٔ روز ۲۴آبان مجلس رژیم «با صراحت از ضرورت تغییر نظام سیاسی کشور صحبت کرد» (همان منبع).
دامنه این شکافها را، که ناشی از پیشروی قیام است، در میان مراجع و آخوندهای دانه درشت حکومتی، در مجلس ارتجاع و حتی از درون کابینهٔ رئیسی هم میتوان دید. طی ۱۰روز گذشته، خامنهای گماشتههای خود، از مخبر معاون رئیسی تا نوری وزیر آموزش و پرورش دولت رئیسی و برخی سرکردگان سپاه را بهقم فرستاده تا از آنها حرفی در حمایت از خود و علیه قیام در بیاورند، اما نتیجه بهکلی مأیوسکننده و معکوس بود:
- مکارم شیرازی گفت: «در این قضایای اخیر بخشی از مشکلات متوجه برخی تصمیمگیریهای غلط است» (سایت حکومتی انتخاب ـ ۲۴آبان).
- نوری همدانی گفت: «مردم با گرانی و سختی معیشت روبهرو هستند» (سایت حکومتی تابناک ـ ۱۵آبان).
- جوادی آملی گفت: «مسئولان باید بیدار شوند و جلو بیعرضگیها، اختلاسها، خیانتها، نجومیها و باندبازیها گرفته شود تا خطری کشور را تهدید نکند» (سایت حکومتی بهار نیوز ـ ۵آبان).
روشن است که خامنهای در هر اقدام مؤثر در رابطه با قیام، مقدمتاً نیاز دارد که شکاف نظامش را در رأس حاکمیت ببندد وگرنه هر اقدامی با شکست مواجه خواهد شد و بر سر خودش آوار خواهد گردید.