مجاهد قهرمان سودابه بقایی دانشآموز سال سوم دبیرستان و یک میلیشیای پرشور و بیقرار بود.
پدرش میگوید:
سودابه خیلی مهربان و بیآلایش بود. ساده میپوشید و ساده میخورد. علتش را که سؤال کردم میگفت:
کسی که ادعا میکند من طرفدار خلق محروم هستم، باید مثل آنها بپوشد، بخورد و زندگی کند.
یکی از همرزمان سودابه میگوید:
سودابه از همان دوران نوجوانی خودش به خواندن قرآن علاقه داشت، حالا با درک اینکه چطور دارند از اسلام و قرآن سوءاستفاده میکنند، خستگیناپذیر در بخش نشریه سازمان فعالیت میکرد.
پدر سودابه میگوید:
برادر بزرگتر سودابه، محمد هم از دوران شاه با مجاهدین در ارتباط بود و زندان هم رفته بود... آشنایی سودابه با کتابها و نشریات سازمان باعث شده بود به حقیقت خمینی و دیدگاههای ارتجاعی این رژیم نسبت به اسلام پی ببرد.گاهی از او ایراد میگرفتیم که چرا این قدر کار میکنی؟! میگفت:
من و ما متعلق به خودمان نیستیم. به محرومین جامعه تعلق داریم. باید تلاش کنیم آگاه شوند و زیر بار ظلم و ستم نروند،...
Listen to "داستانهای مقاومت- کاشفان فروتن - بیاد مجاهد شهید سودابه بقایی" on Spreaker.