به کوه سپند آتش اندرفکند
که دودش برآمد به چرخ بلند
یاران و همراهان رادیو مجاهد شاید شنیده باشین که
در داستانها و افسانههای ایران باستان، «کوه سپند» منطقهیی بود بسیار حاصلخیز با ثروتها و معادن بیپایان و ذخایر بیشمار. گفته میشه که این کوه دژی بلند و سربهفلک کشیده داشت که حتی عقاب هم به اونجا نمیرسید و چهار فرسنگ ارتفاع و چهار فرسنگ پهنای اون بود. داخل دژ پر بود از آب و سبزه و کشت و درخت و زر و ثروت؛ و خلاصه نعمتی نبود که در اون نباشه. با مردمانی شجاع و دلیر که در عین داشتن روحیه جنگاوری و تسلیمناپذیری، مهربانی و صفا و صمیمت اونها زبانزد همگان بود… تا اینکه گروهی بر این منطقه حاکم شده و سر به طغیان گذاشتن. گروهی بازمانده از حرکت تاریخ …
فریدون که روزگاری با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده بود، تصمیم گرفت که با آن گروه طغیانگر در کوه سپند به جنگ برخیزه و سرزمین حاصلخیز رو از دست اون گروه ظالم آزاد کنه. پس از سالیان و شکستهای بسیار، سرانجام این رستم بود که اراده فریدون رو محقق کرد و بر آن قوم ستمگر در کوه سپند فائق شد و آنان را در روز چهارشنبه سرنگون کرد…
به کوه سپند آتش اندر فکند، که دودش برآمد به چرخ بلند
بله، او چنان آتشی بر کوه سپند برپا کرد که دودش در سراسر عالم بالا گرفت، در همه جا دیده شد و آوازهاش جهان را درنوردید…
امروز چهارشنبه سوری
اکنون این حکایت میهن دلیران، ایران است که بار دیگر شعلههای ستمسوز برخاسته از اراده مردم شورشیاش در کوههای استوار و سربهفلک کشیده آن دیده میشود. اینبار اما نه یک افسانه که یک واقعیت روشن و درخشان در آسمان این میهن شبزده. واقعیت آتشی که در یک نماد ملی متجلی میشود: «چهارشنبه سوری» .
چهارشنبه سوری بخشی غیرقابل تجزیه از فرهنگ هر ایرانیست. تسلیمناپذیری و دوری از رخوت و جستجوی سرزندگی و مبارزهجویی در تاریخ ایران جاودانه شده. ایرانیان باستان در آتش، روح حیات و سلامتی را جستجو میکردن. آنان بر این باور بودن که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ رو دور میکنه. آتش در آئین ایرانیان باستان، نماد وطندوستی و بیزاری از پلیدی و زشتی بوده. قدمت تاریخی جشن چهارشنبه سوری، نشان از محتوای غنی و ضد ظلم این آئین مردمی دارد.
مردم دلیر ایران از روز سلطه حکومت ولایت فقیه و ظهور نظام عقبافتاده آخوندی در ایرانزمین، با ارج نهادن به آئین و سنتهای دیرینه شون، هر چه بیشتر به کارکرد و اهمیت مراسم ملی پی بردهاند. از این رو مراسم چهارشنبه سوری، بهخاطر داشتن شعلههای آتش سرکش، در سالهای حکومت آخوندی هر سال پرشکوهتر برگزار شده است. این واقعیت را البته نظام ولایت فقیه خوبِ خوب فهمیده. آتش چهارشنبه سوری همان آتشیه که سرمای کشنده ولایت فقیه ۴۰سال است در پی خاموشی اونه. مراسم چهارشنبه سوری مراسمیه که نظام طغیانگر آخوندی، ۴۰ساله کمر به نابودی آن بسته. تا آنجا که این سؤال در ذهن متبادر میشه که آیا برگزاری یک آئین باستانی بهعنوان جشن ملی، میبایست تهدید و خطر برای حاکمیت سیاسی یک مملکت رو در پی داشته باشه؟ و خلاصه چرا آخوندها و پاسداران در پی خاموش کردن آتش چهارشنبه سوری هستند؟
پاسخ یک چیز بیشتر نیست: برای اینکه از آن میترسن. اما این ترس در شرایط حاضر و در تعادلقوای بین مردم و مقاومت ایران از یکطرف و نظام پلید آخوندی از طرف دیگه، ناشی از چیه؟ در یککلام: آخوندهای ولایت و پاسداران جنایت از چهارشنبه سوری بوی قیام و سرنگونی به مشامشان میخوره و به همین دلیل از اون وحشت دارن. آنان از آتش قهر مردم بهجان آمده در بیم و هراسان.
کابوس سرنگونی
وضعیت انفجاری جامعه در اثر فقر و بیکاری و گرانی و گرسنگی چنانه که رژیم پوسیده ولایت از هر جرقه و آتشی میترسه. دیکتاتوری آخوندی در چنبره دردهای بیدرمان و پایان ناپذیرش که در شرایط جدید بینالمللی و منطقهیی و در کلاف سردرگم جنگ درونی باندهای چپاولگر مافیایی خود و از همه مهمتر در برابر اقبال اجتماعی و قدرت روزافزون تنها آلترناتیو دمکراتیک، یعنی مجاهدین و شورای ملی مقاومت، متجلی و آشکار میشه، در مواجهه با جشن شعله و نور و روشنایی، سرنوشت تاریک و سیاه شو در کابوس سرنگونی میبینه.
بنابراین اگر چهارشنبه سوری نمادی از گرامیداشت نور در برابر تاریکیه، امسال اونو در گسترش و توسعه «کانونهای شورشی» هر چه گدازانتر از همیشه گرامی میداریم. در جشن ملی چهارشنبه سوری، جوانان انقلابی و کانونهای شورشی، قیامی دیگر علیه دیکتاتوری آخوندی برپا میکنن. کانونهای شورشی با سیالیت و ابتکارات ویژه خود و متناسب با شرایط امنیتی و حساسیتهای دشمن، محل تظاهرات و بستر قیام را انتخاب میکنند و پشت سد و مانع دشمن فریبکار نمیمانند
راه پیروزی بر دشمن ایران و ایرانی تنها از طریق همین کانونهای تشکلیافته انقلابیه. آری، جشن ملی چهارشنبه سوری، جشن آتش برای روشنایی و آزادی در ظلمت استبداد آخوندی فرامیرسه. پرچمهای برافراشته کاوههای آهنگر و فریدون آتشافروز در قله دماوند، در کوه سپند و در هزاران اشرف پولادوند به یاری خداوند به اهتزار درمیآید.
توفان قیام سرِ بازایستادن ندارد و تا سرنگونی دیکتاتوری آخوندی به پیش میتازد.