728 x 90

رئیسی: «بن‌بست نداریم!»

سخن روز
سخن روز

رئیسی جلاد، سه‌شنبه شب گذشته سر قبر خمینی منبر رفت و ضمن روضه‌خوانی و دین‌فروشی دجالگرانهٔ کشاف، حرفهایی زد که از بابت تصویری که از فضای درون رژیم ارائه می‌کند، جای اندکی درنگ دارد.

آخوند رئیسی از جمله از کسانی که «می‌خواهند توی دل مردم را خالی کنند، مردم را ناامید کنند، می‌خواهند ناامیدی ایجاد کنند» شکوه و گلایه کرد. وی افزود: «هرکس با هر شکلی بخواهد مردم را ناامید کند ایجاد یأس بکند، چه بخواهد چه نخواهد چه بداند چه نداند در جهت راهبرد دشمن حرکت کرده».

نکتهٔ مهم در حرفهای رئیسی آنجا بود که گفت: «هیچ‌کس حق ندارد، ناامید بشود، هیچ‌کس حق ندارد بگوید من به‌بن‌بست رسیدم، ما بن‌بست نداریم... همه‌اش امید است، آن‌که (می‌گوید) به‌آخر خط رسیده‌ایم، مگر می‌شود؟ مگر ممکن است؟... القای یأس می‌کند، شیطان است».

این اولین بار نیست که رئیسی این‌چنین از دست کسانی که به‌قول خودش، منفی‌بافی و سنگ‌اندازی می‌کنند و مردم را ناامید می‌کنند، آه و ناله سر می‌دهد، او طی هفته‌های اخیر تقریباً هر بار که صحبت کرده، در این باب حرف زده است. روشن است که منظور و مورد خطاب وی جریانها و عناصر داخل رژیم و حتی جریانها و عناصر درون باند غالب است. سایت حکومتی اعتماد آنلاین (۷فروردین) طی مطلبی با عنوان «شورش اصول‌گرایان علیه رئیسی» به‌نقل از منتجب‌نیا از اعضای سابق مجلس ارتجاع می‌نویسد: «در حال حاضر همه گروه‌های حاضر در جناح اصول‌گرا که رئیسی نمایندگی آنها را در دولت برعهده دارد، پشت دولت نیستند. رئیسی نتوانست از جناح اصول‌گرا وحدت و اجماعی درست کند».

شنیدن این حرف که ما «بن‌بست نداریم» و «هیچ‌کس حق ندارد بگوید به‌بن‌بست رسیده‌ام» از زبان کسی که محصول بن‌بست و شاخص و تجسم بن‌بست استراتژیک نظام به‌آخر خط رسیدهٔ ولایت فقیه است، شوخی و طنز روزگار ماست. خامنه‌ای به‌این دلیل این جلاد پیشانی سیاه را روی کار آورد که همهٔ راهها و راه‌حلها برای خروج از بحران سرنگونی را رفته و در همهٔ آنها به‌بن‌بست خورده بود وگرنه عقلش کم نبود یک جلاد منفور و عامل قتل‌عام۶۷ را که «جز زندان و اعدام بلد نیست» را روی کار بیاورد و زیر پایش بخش بزرگی از رژیم و مهره‌هایی از قبیل علی لاریجانی را قربانی کند. خلیفهٔ ارتجاع به‌خیال خودش می‌خواست در وهلهٔ اول شکافهای رژیمش را ببندد و یک دولت یکدست بسازد که با دو قوه دیگر هم‌سو و تماماً در مشت خودش باشد، تا در وهلهٔ بعد بتواند با آن در برابر قیام سد ببندد؛ این مهندسی، در هر دو هدف شکست خورد، سد بستن، با قیام سراسری در هم شکست و رؤیای دولت یکدست نیز به‌تفرقه و تشتت تعبیر گردید؛ در نتیجه حالا جنازهٔ متعفن دولت رئیسی روی دست خلیفهٔ ارتجاع مانده است. او که شب پیش از آغاز سال۱۴۰۱ «انتخابات مهم و بزرگ ریاست جمهوری» و انتصاب رئیسی جلاد را «از مهمترین فرازها و شیرینی‌های سال» ۱۴۰۰ توصیف می‌کرد، یک سال بعد در پیام نوروزی۱۴۰۲، از چشم‌انداز سال پیش رو ابراز نگرانی کرد و گفت: «به نظر من در سال۱۴۰۲... ما مشکل کم نداریم، مشکلات گوناگونی داریم، در زمینهٔ فرهنگی، در زمینهٔ سیاسی، لکن مسألهٔ اصلی و محوری در این سال هم مسألهٔ اقتصاد است».

اگر چه کارنامهٔ نهایی همهٔ رؤسای جمهور رژیم به‌عنوان بخشی از رژیم، سراسر شکست و تباهی بوده، اما شکست پروژهٔ رئیسی در همهٔ جهات، مضاعف و به‌ویژه استراتژیک است. به‌این معنی که چه در بن‌بست رئیسی سر به‌دیوار بکوبد و چه، به‌فرض نامحتمل، پای انتخاب دیگری بیاید، در هر حال از قیام و سرنگونی گریزی ندارد.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/fc0f3b3e-4605-4f31-8526-263d936713e9"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات