«مجاهدین... در حال یارگیری از جوانان کشور هستند و متأسفانه میبینیم که عدهیی در داخل کشور از آنها طرفداری میکنند»... . این اظهارات هراسآلودِ یکی از مهرههای نظام، پاسدار محمد دهقان معاون حقوقی رئیسی جلاد است که عضویت در شورای نگهبان ارتجاع را هم یدک میکشد.
وی که در جلسهٔ «شورای هماهنگی امور حقوقی دستگاههای اجرایی» سخن میگفت، با یادآوری سرعت گسترش مجاهدین در سالهای اول پس از انقلاب ضدسلطنتی و جوانان خوبی که «جذب مجاهدین» شدند، بهنیروهای رژیم گوشزد کرد که موقعیت اکنون همان موقعیت دههٔ ۶۰ است و «در این موقعیت باید دقت کنیم که دشمن از یاران نظام سربازگیری نکند» (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ـ ۹آبان).
در این اعترافات، علاوه بر شدت هراس رژیم از روند قیام، چند واقعیت مهم نهفته است؛ همان واقعیتهایی که رژیم پیوسته تلاش میکرد بر آنها سرپوش بگذارد و وارونه جلوه دهد، اما اکنون طوفان قیام سراسری و پیشروی خارقالعادهٔ انقلاب دمکراتیک ایران، همهٔ سرپوشها و شیطانسازیهای رذیلانه از مجاهدین را کنار زده و واقعیتها را در معرض دید و تجربه همگان قرار داده و جوانان دهه۸۰ راهم به نسل انقلاب در دهه۶۰ متصل کرده و این فرایند را بر زبان دشمن هم تحمیل کرده است.
بهرغم همهٔ تلاشی که ایادی و سردمداران رژیم میکردند و هنوز هم میکنند تا با کوچکنمایی قیام، آن را اعتراضات محدود، گروههایی کوچک و کمشمار جلوه دهند، پاسدار دهقان اگر چه مراقب بود تا کلمهٔ قیام و انقلاب را بهزبان نیاورد، اما ناگزیر وحشتزده اعتراف کرد: «نارضایتی ممکن است در هر دورهای وجود داشته باشد، اما آنچه در یکی دو ماه اخیر رخ داده فراتر از اعتراض است».
از آنجا که این قیام در بستر خط و استراتژی مجاهدین جریان دارد و این خط در کلمهٔ «سرنگونی» سرنگونی تمامیت رژیم، خلاصه میشود، تودههای بهجان آمده و جوانان شورشگری که ضرورت سرنگونی را با پوست و گوشت خود لمس میکنند، هر روز بیش از روز پیش بهصحت و حقانیت این خط ایمان میآورند و بهراه و رسم مجاهدین میگروند. آنها بهسینهٔ همهٔ جریانها و کسانی که از گفتگو و اصلاحات و راهحل مسالمتآمیز و امثالهم سخن میگویند، دست رد میکوبند. قیامکنندگان این حقیقت را با شعارهایی که بهآسمان میرسد، شب و روز، در سراسر کشور، رو در روی مزدوران تا دندان مسلح رژیم، متهورانه و بیباک و بیم فریاد میزنند: «این سال، سال خونه، سیدعلی سرنگونه» یا «ما همه با هم هستیم، بجنگ تا بجنگیم».
سرعت و دامنهٔ این اقبال اجتماعی چقدر است و تا کجاست؟ این را هم پاسدار نامبرده در اظهارات خود جواب میدهد، آنجا که بهدفعات کلمهٔ «مراقبت» را بهکار میبرد و از جمله تأکید میکند: «الان باید همه مراقبت کنیم و مراقب هم (همدیگر) باشیم... باید مراقبت کرد که کسی سرباز مجاهدین نشود... در این موقعیت باید دقت کنیم که دشمن از یاران نظام و انقلاب سربازگیری نکند».
آری، اکنون بهیمن قیام، تابش آفتاب حقیقت چنان نافذ است که تا پستوهای رژیم هم تابیده و چشم فرزندان و حتی برخی از ایادی خود رژیم را هم باز کرده و آنها را یا جذب مجاهدین یا لااقل معترف بهحقانیت راه و رسم آنها نموده است.
معاون رئیسی جلاد و عضو شورای نگهبان نظام ولایت دجالگرانه تلاش میکرد با بهرهبرداری از جنایت بزرگ در شاهچراغ، مجاهدین و داعش را در یک کفه قرار دهد و با عباراتی از قبیل «کسی سرباز مجاهدین نشود و بستر حضور داعش در کشور فراهم نشود» همخط و همجبهه جلوه دهد. اما همه میدانند که داعش، پاجوش ارتجاع پلید خمینی است و این رژیم پدرخواندهٔ داعش و همهٔ تیرههای جورواجور بنیادگرا و تروریستی در جهان است که بهنام مذهب آدم میکشند و جنایت میکنند؛ همان حقیقتی که بلافاصله پس از فاجعهٔ شاهچراغ، هزاران دانشجو و جوان شورشگر در سراسر کشور فریاد میزدند: «بسیجی سپاهی، داعش ما شمایید» و «اونکه دستش چلاقه، قاتل شاهچراغه!»؛ همان حقیقتی که از سه دهه پیش، مجاهدین با انتشار کتاب «بنیادگرایی اسلامی، تهدید جدید جهانی» مبانی نظری آن را با بهطور مستدل توضیح داده و در بارهٔ خطر آن به جامعه جهانی هشدار داده بودند.