اعتراف ناگزیر بر جنایت کرونایی نظام
در روزنامههای حکومتی بیست و هفتم اردیبهشت، برجستهترین موضوع هماهنگی تمامی روزنامهها برای عادی جلوه دادن وضعیت قرمز شهرها و فرستادن مردم به قربانگاه کرونا و لاپوشانی فضای انفجاری جامعه، با مطالب سفارشی صفحات خودشون را پر کردهاند. هر جا هم شیوع مجدد کرونا را اعتراف کردهاند بلافاصله مردم را مقصر معرفی کردهاند. در این میان برخی باندها در هر دو طیف حاکمیت برای در بردن خود به پارهیی از واقعیتها اذعان کردهاند. از جمله رسالت از باند فاشیستی مؤتلفه در گزارشی از خوزستان با عنوان «خو گرفته با درد» ادعاهای حکومتی درمقصر جلوه دادن مردم در شیوع مجدد بیماری را به چالش کشیده و نوشته است«شاید از دریچه نگاه مسئولان، نوعی بیخیالی مفرط، به گونهای که گویی خبری نیست و اتفاقی نیفتاده، باعث طغیان کرونا در خوزستان شده باشد اما از زاویه دید پژوهشگران اجتماعی، آشفتگی فکری و ذهنی این جامعه ۴.۵ میلیون نفری را نباید نادیده گرفت، از این نظر که توصیههای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشت، گروههای آسیبپذیر اقتصادی را دچار درگیری ذهنی کرده» . این روزنامه حکومتی در ادامه افزوده است: «نتایج تازهترین نظرسنجی درباره تأثیرات کرونا بر زندگی و معیشت مردم ایران نشان میدهد، وضعیت اغلب مردم نسبت به قبل بدتر شده است.
بنابراین علت کلان این مسأله، یعنی عدم مراعات توصیههای بهداشتی با سیاستهای مقابله با بحران کرونا مرتبط است. سیاستگذاری برای تغییر رفتار عمومی و ترغیب جامعه به در پیش گرفتن رفتاری خاص در شرایطی ویژه و غیرعادی، مستلزم توجه به تمام جنبههای زندگی از جانب سیاستگذاران است» . روزنامه ستاره صبح از باند مغلوب هم دغدغههای نظام را انعکاس داده و از جمله خطاب به کرونا نوشته است«تو در آرامش و بدون شتاب، کاری را خواهی کرد و ساختار سیاسی ما را در برابر انتخابهای مبارکی قرار خواهی داد که در این چهل سال نه جنگ، نه تلاشهای صدها نویسنده و منتقد و استاد و هنرمند و روشنفکر، و نه انتخاباتها و اعتراضاتی نظیر ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ نتوانستند به انجام برسانند» .
وحشت از آتش در زیرپوست جامعه با کلمات سرد
بله به قطرهیی از دریای خشم مردم اشاره کردهاند اما طوری که دی خودیهای نظام را خالی نکند. برای نمونه مستقل از باند مغلوب نوشته است: «اتفاقات سال۹۶ و ۹۸ و مدیریت آنها، همراه با افزایش نقدینگی افسار گسیخته سونامی اجتماعی را ایجاد میکند که دولت برای حل آن چارهای جز آینده فروشی با اوراق مشارکت و ایجاد اوراق قرضه سهام مجازی را نخواهد داشت» . و در ادامه برونرفت نظام را هم در غلطکردمگویی دانسته و افزوده است: «عاقلانه است نقاط گسست با گفتگوی ملی و تفاهم جهانی ترمیم گردد» .
اعترافات به؛ بنزین بر آتش خشم مردم
بله. کاملا. مطالب روزنامهها در تمام زمینههای اجتماعی، اقتصادی از همین تشدید بحران و اوجگیری جنگ گرگها خبر میدهد. مثلا از موضوع حذف ۴صفر از پول ملی بگیرید تا واکشهای باندهای به اقدامات آمریکا برای نگهداشتن رژیم در لیست تحریم تسلیحاتی سازمان ملل و اشاره به دزدیها و چپاولها در موضوعات مربوط به ماجرای بورس و مجلس قبلی دیده میشود. این سگ دعواها در موضوع دزدی و چپاول حتی به مطالب طنز هم راه برده. برای نمونه سیاست روز نوشته است: «راستش ما تا همین دیروز فکر میکردیم شغل یک چیزی در مایههای عرق ریختن و نان بازو خوردن باشد. اما حالا فهمیدم شغل انواع و اقسام مختلفی دارد. مثلا شغل یکی "پسر سفیر" است. به عبارتی اگر پسر سفیر باشی هم میتوانی مثل ریگ بیابان، دلار و یورو خرج کنی و هم به آدم و عالم فحش بدهی و جیک کسی هم در نیاید.
شغل یکی دیگر هم "برادر بودن" است. تعجب نکنید. این برادر با آن برادر که شما فکر میکنید فرق میکند. این برادر نه ریش دارد و نه دکمه بالای یقهاش را میبندد اما چون برادرش همه این زحمات را تحمل میکند و سختی میکشد او هم بهرهمند میشود و بدون زدن بیل و پایه مینشیند زیر سایه و انگورش را میخورد» .