در حالی که قیام سراسری وارد سومین ماه خود شده، کلمات نومیدی و ریزش بهطور فرایندهیی، به صراحت یا درمضمون، توسط سرکردگان سیاسی و نظامی رژیم درباره وضعیت نیروهای نظام تکرار میشود. اگر مجموعهیی از آنها در همین دو سه روز اخیر را کنار هم بگذارید بهروشنی میتوان از یک وضعیت بحرانی که ترمیم شدنی هم نیست صحبت کرد. بهعنوان نمونه، پاسدار حمیدرضا مقدمفر مشاور فرهنگی و رسانهای سرکرده سپاه پاسداران میگوید: «ایجاد شبهه، تردید، بذر ناامیدی، دوقطبی سازی، ایجاد ترس و احساس اقلیت برای نیروهای جبهه انقلاب [بخوانید نظام ولایت] از جمله تکینکهای دشمن بوده است» (سایت انتخاب۲۸ آبان ۱۴۰۱).
وضعیتی از ترس و ناامیدی و شبهه و... که این سرپاسدار ولایت و مشاور فرهنگی سرکرده سپاه ردیف و ترسیم میکند، هم عوارض ناامیدی و ریزش را که گریبانگیر نیروهای نظام است به تصویر میکشد و هم، به زبان و ادبیات آخوندی – پاسداری، اذعان میکند که این عارضهها در زیر ضرب قیام و در اثر کارهای «دشمن» بر رژیم مستولی شده است.
در همان روز (۲۸ آبان)، خامنهای در آخرین سخنرانی خود گفت: «استکبار... همه امکاناتش را برای القای ناامیدی و بنبست بهاذهان مردم، بهخصوص جوانان بهکار گرفته و امروز مهمترین شاخص اثبات ایراندوستی هر فرد، پرهیز از یأسآفرینی و امیدسوزی» است.
رئیسی جلاد نیز، طی اظهاراتی، هم معنای امید و هم مصداق یأسآفرینان را روشن کرده و میگوید: «کار دشمن و راهبرد دشمن ایجاد یأس است... تمام تلاش شما بر این باشد که این نمیتوانیم، نمیشود، نخواهد شد را، تبدیل کنیم بهاینکه نه ما میتوانیم» (سخنرانی در همایش جهاد تبیین ـ ۲۶آبان).
مصداق این ناامیدان پیش از آنکه نیروهای پایین رژیم باشند، اساساً مقامات و کارچرخانان حکومتاند.
در همین رابطه یکی از سرکردگان پاسداران که از او با نام و عنوان «سردار بزمشاهی دبیر اشراف فرماندهی کل سپاه پاسداران» نام برده شده با اشاره بهقیام گفت: «امروز ما با نسلی مواجه هستیم که تحت تأثیر القائات دشمن قرار گرفته و فریب خورده است. این فریب خوردن تنها مخصوص نسل نوجوانان نیست بلکه ممکن است ما هم فریب بخوریم و اگر امید بهآینده را از دست بدهیم، دشمن در تلاشش موفق خواهد شد».
پیش از او استاندار رژیم در مازندران در حالی که هنوز یک ماه بیشتر از قیام نمیگذشت، فاش کرد «برخی مدیران نشستهاند و تحلیل کردهاند که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؛ گوشها را باز کنند اگر «اتفاقی برای ایران بیفتد بداند دشمن اول از همه با او کار دارد... قبل از همه او را بالای دار میفرستند» (سایت حکومتی رویداد ۲۴ ـ اول آبان).
جالب اینکه برخی آخوندهای رژیم همچون علمالهدی پدر زن رئیسی جلاد دجالگرانه تلاش کردند ریزش را بهعنوان یک امر الهی تئوریزه کنند: «اصلاً مسأله ریزش در جامعه دینی، بهعنوان یک اصل قطعی ذات مقدس پرورگار است».
در اجرایی کردن دستورالعمل القای امید، خود خامنهای و گماشتهٔ جلادش پیشقدم هستند و مرتب در هر سخنرانی، قسم و آیه میخورند که علت قیام، حقد و حسد دشمنان و استکبار است که چشم دیدن پیشرفتهای محیرالعقول نظام و دولت رئیسی را ندارند. سایر مقامات رژیم هم دست بهکار شدهاند تا با خالیبندیها و لاف و گزافهای ابلهانه، تزریق امید کنند.
پاسدار سلامی سرکردهٔ سپاه پاسداران با فرافکنی خندهداری میگوید: «دشمنان ترسیدهاند و مرتب از طریق چند کشور بهما پیام میدهند که نزنید!» (خبرگزاری حکومتی ایرنا ـ ۲۰آبان).
سرکردهٔ سپاه اصفهان در خالیبندی روی دست مافوقش بلند شده و میگوید: «نخست وزیر اسراییل را دستبسته و قلاده بهگردن بهایران خواهیم آورد».
پاسدار زهرایی سرکردهٔ بسیج نیز با توسل بهغیب میکوشد بهبسیجیهای ترسان و لرزان که اغلب از آفتابی شدن در مراکز بسیج خودداری میکنند، روحیه بدهد، میگوید: «نگران نباشید ذرهیی توی دلتان نگرانی نداشته باشید! انقلاب صاحب دارد و انقلاب را صاحبش هم حفظ میکند».
نتیجه اینکه ناامیدی، فراگیر است و هر روز که از قیام میگذرد، سایهٔ سیاه آنکه بر سرتاسر رژیم خیمه زده سنگینتر و گستردهتر میشود. در طرف مقابل بهطور قانونمند امید و یقین بهپیروزی، در مردم بپا خاسته و شورشگران موج میزند. اگر چه نفس تداوم قیام بهمدت بیش از دو ماه و شور و رزمندگی فزایندهٔ قیامآفرینان، بینهٔ این امید ژرف است؛ اما اعتراف دشمن بهاین حقیقت، بر آن مهر تأیید میزند. در همین رابطه پاسدار کوثری از سرکردگان سپاه پاسداران که در عینحال عضو مجلس ارتجاع هم هست، در تلویزیون رژیم ضمن بیان قسمتی از بازجویی و سؤال و جواب خود با جوانان شورشگر اسیر، گفت: «میگفتیم پدرتان، مادرتان آمدهاند، میخواهیم شما را تحویل بدهیم... همین بازداشتیها میگفتند، نه! من اصلاً نمیخواهم بروم، دو سه روز دیگر خودتان هم دیگر نیستید، تمام شده و ما حاکم... !» (شبکهٔ تلویزیون افق رژیم ـ ۵آبان ۱۴۰۱).