فاز سیاسی را گفتیم که از فردای ۲۲بهمن شروع، و تا ۳۰خرداد ادامه داشت…
خمینی در رأس حاکمیت ارتجاعی بود، اما یک جناح مغلوب هم بود که لیبرالها بودند.
اگر چه وجه غالب با خمینی بود، اما جناح مغلوب لیبرال نیز، بخشی از قدرت را بهاجبار در دست داشت.
البته بهدلیل انقلاب و وضعیت جامعه، خمینی در آن زمان نمیتوانست رژیمش را کاملاً یکدست کند.
و ارتجاع را حاکم کند و نیاز به زمان بیشتری داشت.
لذا تضاد اصلی سیاسی جامعه ایران، در آن روز بین مردم و نیروهای انقلابی از یکطرف، و ارتجاع حاکم به سردمداری خمینی، از طرف دیگر بود…
البته خمینی میخواست بالای هر دو جناح باشد، چون سردمدار جناح ارتجاع بود، لذا خط و سیاستش پیش میرفت ….
…. صورت مسأله چه بود؟
تضاد اصلی ارتجاع بود و مسأله آزادیها و حفاظت از مطالبات انقلاب.
یعنی حاکمیت ملی و مرزبندی با خمینی، مبرمترین مسأله ضرورت مرزبندی با خمینی در همه زمینههای سیاسی، اجتماعی، ایدئولوژیک و تاریخی بود.
… بایستی از همان اولین بهای مسئول بودن، بهای باشرف بودن، را پرداخت والا ممکن است دیگر دیر شود.
مرزبندی با خمینی بسیار ضروری بود. والا همه حرفها و کارهای خمینی به حساب ما هم گذاشته میشد.
با اولویت این مرزبندی، مشی راهبردی خودمان در فاز سیاسی را مشخص کردیم.