…کاری که بازرگان بهلحاظ تئوریک کرده بود.
این بود که سعی کرده بود نشان بدهد که تضادی بین علم و اسلام وجود ندارد.
اما هنر بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق و محمد حنیف، این بود که، مبارزه انقلابی و ضد بهرهکشانه پیشه کردند.
یعنی مبارزهیی با مشی مسلحانه حرفهیی و تمامعیار.
درخشش نام حنیف
اما از همه اینها مهمتر، این بود که آنها یک دگم تاریخی را شکستند.
پرده ارتجاع را از روی آرمان اسلام و توحید برداشتند.
در آن روزگار جو غالب این بود که انقلابیبودن، یعنی مخالف خدا و ضدمذهب بودن.
ضمناً اعتقاد به اسلام داشتن، یعنی مدافع استثمار و مدافع طبقات بودن..
…. در مورد محدودیت امکانات باید یادآوری کنم که در سازمان آن روز، تنها کسی که شغلی نداشت، محمد حنیف بود.
حتی سعید و اصغر تا به آخر کار میکردند و حقوق میگرفتند تا امور سازمان بچرخد.
… در آن روزگار همهچیز با خودکار نوشته میشد.
شبها مینشستیم نوشتهها، مقالات و تحلیلها را در نسخههای دستنویس کپی و تکثیر میکردیم.
اولین روزی که صاحب یک دستگاه تکثیر الکلی شدیم، برایش همانقدر بها قائل بودیم که شما امروز برای تی۷۲بها قائلید.
در همین اثنا بحث استراتژی حول مبارزه مسلحانه و چگونگی آن درگرفت که در فاصله سالهای ۴۷، ۴۸و ۴۹ جریان داشت.
در سال۴۹ هم جریان دوبی پیش آمد.
تعدادی از اعضای سازمان که قرار بود برای کسب آموزشهای نظامی به پایگاههای فلسطین اعزام شوند. در تابستان سال۴۹ در دوبی دستگیر شدند.
دوبی میخواست آنها را تحویل رژیم بدهد. قضیه خیلی بغرنجی بود، چون اگر این تحویل صورت میگرفت، ممکن بود همهچیز لو برود.