تغییر ساختار اقتصادی یا خلع ید از مردم ایران- قسمت ۶
حذف تدریجی یارانهها
در هفتههای قبل بحثی را باز کردیم که اگر سیاستهای بینالمللی نسبت به رژیم تغییر کند، اوضاع مملکت به چه سمتی خواهد رفت؟
آیا رژیم میتواند با کمک امدادهای آشکار و پنهان استعماری، گریبان خودش را از دست مردم ایران در بیاورد؟
آیا میتواند از خفه گی اقتصادی فرار کند؟
و خلاصه آیا رژیم میتواند به بحران انقلابی حاکم بر میهنمان پایان بدهد و بهقول معروف تثبیت بشود یا نه؟ و اگر نمیتواند! چرا؟
در قسمتهای پیشین، برنامه کلی اصلاح ساختاری بودجه عمومی رژیم را بررسی کردیم، و گامهایی که خامنهای از دهه هفتاد برداشت را دیدیم،
و گفتیم که: یکی از جدیترین اقداماتی که رژیم برای تغییر ساختار اقتصادی کشور بکار برده خصوصی کردن اقتصاد ایران بوده که در دو برنامه قبل به آن پرداختیم و دیدیم که خصوصیسازی رویای وصل اقتصاد فاسد و مادون سرمایهداری آخوندها به سرمایهداری جهانی را برآورده نخواهد کرد چرا که نظام اقتصادی جهان، یک اقتصاد آلوده به پولشویی و تروریسم و آن هم با یک دیکتاتوری فاسد و بدون پایگاه مردمی، نمیپذیرد.
نظامی که با قیامهای پیدرپی مردمی روبهروست و قادر نیست خشم انفجاری مردم غارت شده را خنثی کند، آن هم مردمی که پیوسته بهدنبال سرنگونی سارقان حاکمیت و بازپسگیری حاکمیت و مالکیتهای خودشان هستند.
در این برنامه یک اقدام دیگر رژیم برای چپاول مردم ایران را بررسی خواهیم کرد. یعنی حذف تدریجی یارانهها
رژیم چرا و چگونه یارانهها را حذف کرده؟
در نگاه اول اینطور بهنظر میرسد که ظاهراً حذف یارانهها، دستورالعمل صندوق جهانی پول به کشورهایی ست که به میثاق این صندوق میپیوندند،
اما باید تأکید کنم که حذف یارانهها در رژیم آخوندها یکی دیگر از راهکارهای خامنهای ست برای افزایش ثروت رژیمش و جبران کسری بودجهاش و مقابله با خفه گی اقتصادی.
شاید تعجب کنید اگر بگویم که حذف یارانهها از زمان احمدینژاد شروع شد، یعنی همان کسی که یارانه نقدی را برقرار کرد!
در گام اول سوبسید کالاهای اساسی مثل حاملهای انرژی، آب و نان را حذف کرد.
در گام بعدی یارانه شکر، برنج، روغن و شیر، برق و گاز را هم قطع و آنها را هم گران کرد،
و بهجای همه آن سوبسیدها یک وجه نقد انفرادی تحت عنوان یارانه مستقیم به تکتک مردم پرداخت کرد که در اصل یک کلاهبرداری بزرگ از مردم ایران بود، چرا؟
چون دولت با حذف سوبسید از کالاها در همان مرحله اول ۲۰هزار میلیارد تومان سود برد،
بعد هم نیمی از آن بیست هزار میلیارد را به حساب ۲۰میلیون خانوار ایرانی واریز کرد،
یعنی ۴۵هزار تومان برای هر نفر، چقدر باقی مانده؟ ده هزار میلیارد تومان!
و در گام سوم هم آن ۱۰هزار میلیارد تومان باقی مانده را بلافاصله ریخت تو خزانه دولت خودش!
البته از آنجایی که رژیم ابتدا به ساکن همچین پولی نداشت که سوبسید ماههای آینده را به مردم پرداخت کند، برای همین خامنهای و روحانی در کنار چاپ اسکناس بدون پشتوانه، اقدام به تخلیه صندوق شرکتهای آب و فاضلاب و گاز استانها و جاروی صندوق ذخیره ارزی کردند تا اولین پرداخت یارانهها را تأمین کنند!
دیدید؟ یعنی از این جیب مردم در آورد و گذاشت توی آن یکی جیبشان!
و یک ده میلیارد تومان ناقابل هم اضافه آورد و گذاشت تو جیب خودش!
کلاشی که گفتم یعنی این!